گنجور

شمارهٔ ۴۸۳

ناتوان چشم تو تا میل به مخموری کرد
دل سرگشته ی من باز ز تن دوری کرد
ای خجل گشته ز روی تو زبان طبعم
که چرا نسبت رویت به گل سوری کرد
تا سر زلف تو چین یافت خطا کرد بسی
که به ملک دل من دعوی فغفوری کرد
تا دل من شود از شهد لبش شیرین کام
مدّتی بر در بستان تو زنبوری کرد
تا مگر درد دل او به سلیمان برد
سالها در کف پای غم تو موری کرد
گفتمش نرگس مست تو چرا رنجورست
گفت مخمور بسی روی به رنجوری کرد
گفت آخر ز چه گشتی تو چنین زار و نزار
گفتم ای جان و جهان بر همه مهجوری کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناتوان چشم تو تا میل به مخموری کرد
دل سرگشته ی من باز ز تن دوری کرد
هوش مصنوعی: چشمان تو چنان ناتوان است که وقتی به شراب عشق می‌نگرد، دل بی‌تاب من را باز هم از تن دور می‌کند.
ای خجل گشته ز روی تو زبان طبعم
که چرا نسبت رویت به گل سوری کرد
هوش مصنوعی: ای محبوب، زبان وجودم از دیدن زیبایی تو شرمنده و خجل است که چرا صورت تو را به گل سرخ تشبیه کرده است.
تا سر زلف تو چین یافت خطا کرد بسی
که به ملک دل من دعوی فغفوری کرد
هوش مصنوعی: زمانی که موی تو در هم چین خورد، خطاهای زیادی رخ داد، زیرا دل من به خاطر زیبایی‌ات به تملک درآمد و مانند ملک طلق دعوی کرد.
تا دل من شود از شهد لبش شیرین کام
مدّتی بر در بستان تو زنبوری کرد
هوش مصنوعی: من برای مدتی در کنار باغ تو مانند زنبوری می‌گردم تا دل من از شیرینی لب تو پر شود.
تا مگر درد دل او به سلیمان برد
سالها در کف پای غم تو موری کرد
هوش مصنوعی: شاید او درد دلش را به سلیمان برساند، اما سال‌ها در زیر پای غم تو مثل یک موری کوچک زندگی کرده است.
گفتمش نرگس مست تو چرا رنجورست
گفت مخمور بسی روی به رنجوری کرد
هوش مصنوعی: به او گفتم چرا نرگس زیبای تو غمگین و بیمار به نظر می‌رسد. او پاسخ داد که نشانه‌های زیادی از غم و رنج بر چهره‌ام وجود دارد، ولی این حالتی است که به خاطر خوشحالی و سرمستی من به وجود آمده است.
گفت آخر ز چه گشتی تو چنین زار و نزار
گفتم ای جان و جهان بر همه مهجوری کرد
هوش مصنوعی: سوال کرد که چرا اینقدر حالَت خراب و دل‌شکسته شده‌ای. من هم پاسخ دادم که تمام زندگی‌ام تحت تأثیر دوری و غمِ فراق قرار گرفته است.