شمارهٔ ۴۷۴
تا چند توان درد تو در سینه نهان کرد
در حسرت تو خون دل از دیده روان کرد
با شوق رخت چند کند صبر دل من
پیداست که تا چند ز جان صبر توان کرد
تا سرو روانم نشد از دیده جان دور
خون جگر از دیده غمدیده روان کرد
سرو از حسد قدّ نگارم ز قد افتاد
تا او به چمن قامت رعناش چمان کرد
قدّم چو الف بود ولی بار غم هجر
بر پشت دلم بود نگارا خم از آن کرد
دل رفت به بازار که تا عشوه فروشد
سودش غم عشق آمد و سرمایه زیان کرد
دل نیست زمانی ز غم و یاد تو خالی
یادش ز من خسته نیامد چه توان کرد
با این همه بدمهری و بدخویی و تندی
سر ترک توان و نتوان ترک جهان کرد
گفتا نکنم همچو جهان با تو وفا من
گفتم نکنی این تو و او رفت و چنان کرد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چند توان درد تو در سینه نهان کرد
در حسرت تو خون دل از دیده روان کرد
هوش مصنوعی: تا کی میتوانم درد تو را در دل مخفی نگهدارم؟ به خاطر آرزوی دیدن تو، اشک چشمانم چون خون دل جاری شده است.
با شوق رخت چند کند صبر دل من
پیداست که تا چند ز جان صبر توان کرد
هوش مصنوعی: دل من دیگر طاقت نمیآورد و شوق دیدن تو آنقدر زیاد است که نمیدانم تا کی میتوانم در تحمل این فاصله باقی بمانم.
تا سرو روانم نشد از دیده جان دور
خون جگر از دیده غمدیده روان کرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که وجودم همچون سرو با طراوت و سرزنده نشود، از دیدگانم دور نیست؛ غم و درد درونم مانند خون جگر، از چشمانم جاری میشود.
سرو از حسد قدّ نگارم ز قد افتاد
تا او به چمن قامت رعناش چمان کرد
هوش مصنوعی: یک سرو به خاطر حسادت به قد و قامت زیبای محبوب من، از شدت حسد کوتاه شد، زیرا که او با قامت زیبا و دلربایش در باغ در حال چرخش و ناز کردن بود.
قدّم چو الف بود ولی بار غم هجر
بر پشت دلم بود نگارا خم از آن کرد
هوش مصنوعی: عشق مثل الف است که همیشه در جلو قرار دارد، اما بار درد جدایی بر دوشم سنگینی میکند. ای معشوق، به خاطر همین موضوع قلبم خم شده است.
دل رفت به بازار که تا عشوه فروشد
سودش غم عشق آمد و سرمایه زیان کرد
هوش مصنوعی: دل به بازار عشق رفت تا زیباییها و ناز و عشوهها را به دست آورد، اما در عوض با غم و سختی عشق روبرو شد و تمام سرمایهاش را از دست داد.
دل نیست زمانی ز غم و یاد تو خالی
یادش ز من خسته نیامد چه توان کرد
هوش مصنوعی: دل هرگز از غم و یاد تو خالی نیست و هیچ وقت یاد من را فراموش نکرده است. چه کار میتوان کرد؟
با این همه بدمهری و بدخویی و تندی
سر ترک توان و نتوان ترک جهان کرد
هوش مصنوعی: با وجود تمام بدرفتاریها و تندخوییهایت، نمیتوانم دنیا را ترک کنم.
گفتا نکنم همچو جهان با تو وفا من
گفتم نکنی این تو و او رفت و چنان کرد
هوش مصنوعی: همانطور که دنیا به کسی وفا نمیکند، من هم به تو وفا نخواهم کرد. من گفتم که تو هم وفا نخواهی کرد و او رفت و چنین عملی را نشان داد.