گنجور

شمارهٔ ۴۶۲

دلم ز غمزه ی شوخش حذر نخواهد کرد
هوای زلف وی از سر بدر نخواهد کرد
اگرچه می گذرد عمر در غمش لیکن
دل من از سر کویش سفر نخواهد کرد
ببست عهد بسی با من ضعیف نحیف
وفا به عهد همانا دگر نخواهد کرد
به جان دوست که بی روی دوست دیده ی من
نظر ز مهر به مهر و قمر نخواهد کرد
یقین ز پای درآمد دلم بنومیدی
اگر دو دست مرادم کمر نخواهد کرد
اگر تو شکّر شیرین به لطف بگشایی
دل التفات دگر بر شکر نخواهد کرد
به هیچ روی نظر بر من شکسته نکرد
مگر که دود دل ما اثر نخواهد کرد
گرش چو سگ تو برانی دو صد ره از در خویش
دل التفات به جای دگر نخواهد کرد
گرش ز ناوک دلدوز تو به هم دوزی
به غیر جان و جهان را سپر نخواهد کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ز غمزه ی شوخش حذر نخواهد کرد
هوای زلف وی از سر بدر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: دل من هرگز از نگاه زیبا و فریبای تو حذر نخواهد کرد و خیال موهای تو هرگز از سرم نخواهد رفت.
اگرچه می گذرد عمر در غمش لیکن
دل من از سر کویش سفر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: گرچه عمرم در اندوه عشق او سپری می‌شود، اما قلبم هرگز سفر از مسیر او را ترک نخواهد کرد.
ببست عهد بسی با من ضعیف نحیف
وفا به عهد همانا دگر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: عهد و پیمان‌های زیادی با من که فردی ضعیف و ناتوان هستم بسته شده، اما دیگر به این پیمان‌ها وفا نخواهد شد.
به جان دوست که بی روی دوست دیده ی من
نظر ز مهر به مهر و قمر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: دوست عزیزم، جانم را برای تو می‌دهم، چرا که اگر تو را نبینم، چشمم به هیچ زیبایی دیگری تمایلی نخواهد داشت و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جایگزین محبت تو شود.
یقین ز پای درآمد دلم بنومیدی
اگر دو دست مرادم کمر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: دل من از ناامیدی فروریخته و به یقین نمی‌توانم به آنچه می‌خواهم برسم، زیرا اگر دو دست من هم کمک کنند، باز هم به هدفم نخواهم رسید.
اگر تو شکّر شیرین به لطف بگشایی
دل التفات دگر بر شکر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: اگر تو با محبت و مهربانی خود، دل مرا شاد کنی، دیگر هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جایگزین شیرینی آن محبت شود.
به هیچ روی نظر بر من شکسته نکرد
مگر که دود دل ما اثر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: هیچگاه نگاه کسی به من احساس نقص نکرد، مگر اینکه غم و اندوهی که در دل دارم خودش را نشان ندهد.
گرش چو سگ تو برانی دو صد ره از در خویش
دل التفات به جای دگر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: اگر او را مانند یک سگ طرد کنی، هرچقدر هم او را دور کنی، دلش دیگر به هیچ جای دیگری توجه نخواهد کرد.
گرش ز ناوک دلدوز تو به هم دوزی
به غیر جان و جهان را سپر نخواهد کرد
هوش مصنوعی: اگر به خاطر تیر دل‌سوز تو به هم دوختی، کسی نمی‌تواند جز جان و جهان را محافظت کند.