شمارهٔ ۴۵۲
شبهاست کز خیال تو خوابم نمیبرد
شب نیست کآتش غمت آبم نمیبرد
روزی ز خال و عارض مهوش، نگار ما
ممکن نشد که طاقت و تابم نمیبرد
یک دم نمیرود که مرا شحنهٔ خیال
از کوچهٔ تو مست و خرابم نمیبرد
ما را به غیر درگه او نیست ملجأیی
در خلوت وفا ز چه بابم نمیبرد
آوخ که رفت عمر گرامی ز دست ما
در سر هوای عهد شبابم نمیبرد
از آتش فراق تو کاندر جهان فتاد
شبهاست کز خیال تو خوابم نمیبرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبهاست کز خیال تو خوابم نمیبرد
شب نیست کآتش غمت آبم نمیبرد
هوش مصنوعی: شبها خوابم نمیبرد، زیرا فکر تو مرا آزار میدهد؛ این شبها برای من شب نیستند، چون آتش غمت مانند آب، مرا میسوزاند.
روزی ز خال و عارض مهوش، نگار ما
ممکن نشد که طاقت و تابم نمیبرد
هوش مصنوعی: روزی به خاطر زیبایی و روی مای خاص نتوانستم تحمل کنم و طاقت این همه جذبه را نداشتم.
یک دم نمیرود که مرا شحنهٔ خیال
از کوچهٔ تو مست و خرابم نمیبرد
هوش مصنوعی: لحظهای از فکر تو دور نمیشوم، و خیال تو مرا به حالت مستی و خرابی میکشاند و از در کوچهات دور نمیکند.
ما را به غیر درگه او نیست ملجأیی
در خلوت وفا ز چه بابم نمیبرد
هوش مصنوعی: ما به غیر از درگاه او پناهگاه دیگری نداریم. در تنهایی و وفاداری، نمیدانم به چه دلیلی من را نمیپذیرد.
آوخ که رفت عمر گرامی ز دست ما
در سر هوای عهد شبابم نمیبرد
هوش مصنوعی: ای کاش که عمر گرانبهایم از دست نرود و در این فکر و خیال جوانی، غرق نشوم.
از آتش فراق تو کاندر جهان فتاد
شبهاست کز خیال تو خوابم نمیبرد
هوش مصنوعی: آتش جدایی تو باعث شده که شبها را در این دنیا بگذرانم و از خیال تو خوابم نمیبرد.