شمارهٔ ۴۴۳
آن بنده که جز تو کس ندارد
جز بندگیت هوس ندارد
رنجور فراقت ای دلارام
جز یک نفس از نفس ندارد
در راه تو شاه باز عشقست
اندیشه ز خرمگس ندارد
آن بلبل دل که پای بندست
چون بانگ در این قفس ندارد
بیچاره کسی که غرق دریاست
کاو راه ز پیش و پس ندارد
فریاد غم دل جهان رس
کاین بنده بجز تو کس ندارد
مسکین دل من محیط عشقست
واندیشه ز بار خس ندارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن بنده که جز تو کس ندارد
جز بندگیت هوس ندارد
هوش مصنوعی: کسی که جز تو کسی را ندارد و فقط به خدمتگزاری تو دل بسته است، هیچ آرزویی جز بندگی تو ندارد.
رنجور فراقت ای دلارام
جز یک نفس از نفس ندارد
هوش مصنوعی: عزیزم، دوری تو من را به شدت ناراحت کرده و جز یک نفس که از تو دورم، چیزی را احساس نمیکنم.
در راه تو شاه باز عشقست
اندیشه ز خرمگس ندارد
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، مانند شاهینی که به پرواز درآمده، اندیشهای در مورد زنبور کوچک و بیاهمیت ندارد.
آن بلبل دل که پای بندست
چون بانگ در این قفس ندارد
هوش مصنوعی: بلبلی که دلش گرفتار است، وقتی که در این قفس بانگ نمیزند، نشان میدهد که آزادی و فضای باز را از دست داده و نمیتواند آنچه در دل دارد، بیان کند.
بیچاره کسی که غرق دریاست
کاو راه ز پیش و پس ندارد
هوش مصنوعی: کسی که در دریا غرق شده، به حال بدی دچار است و هیچ راهی برای نجات ندارد.
فریاد غم دل جهان رس
کاین بنده بجز تو کس ندارد
هوش مصنوعی: فریاد درد و اندوه قلبم به گوش جهانیان رسیده که این بنده جز تو کسی را ندارد.
مسکین دل من محیط عشقست
واندیشه ز بار خس ندارد
هوش مصنوعی: دل من در دنیای عشق غرق شده و همیشه نگران بار سنگین غم و غصه نیست.