گنجور

شمارهٔ ۴۳۵

سر سرگشته سودای تو دارد
هوای قد و بالای تو دارد
سری دارد به عالم پر ز سودا
که این سر نیز در پای تو دارد
اگر رای تو بر خون دل ماست
دل بیچاره‌ام رای تو دارد
تو نور دیدهٔ مایی نگارا
دلم آخر که بر جای تو دارد
سهی سروا تو دانی دیدهٔ ما
نظر بر قد رعنای تو دارد
ندارد گل به بستان رنگ و بویی
حیا از روی زیبای تو دارد
سخن کوته کنم فی الجمله امروز
جهانی باز یغمای تو دارد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر سرگشته سودای تو دارد
هوای قد و بالای تو دارد
هوش مصنوعی: دل بی‌قرار من، همیشه به یاد تو است و آرزوی زیبایی‌های تو را در سر دارد.
سری دارد به عالم پر ز سودا
که این سر نیز در پای تو دارد
هوش مصنوعی: سری وجود دارد که پر از افکار و خیالات است و این سر نیز تحت تأثیر تو و در زیر پای تو قرار دارد.
اگر رای تو بر خون دل ماست
دل بیچاره‌ام رای تو دارد
هوش مصنوعی: اگر نظر تو این است که باید ما به خاطر دل‌مان رنج ببینیم، دل ضعیف من هم با نظر تو موافق است.
تو نور دیدهٔ مایی نگارا
دلم آخر که بر جای تو دارد
هوش مصنوعی: تو روشنی زندگی من هستی، عزیزم، و در نهایت دلم فقط برای تو به تنگ می‌آید.
سهی سروا تو دانی دیدهٔ ما
نظر بر قد رعنای تو دارد
هوش مصنوعی: سر و قامت زیبا و دلنشین تو چنان جذاب و فریبنده است که چشم‌های ما همواره به آن خیره می‌شود و مجذوبش می‌گردد.
ندارد گل به بستان رنگ و بویی
حیا از روی زیبای تو دارد
هوش مصنوعی: گل در باغ نه رنگ دارد و نه عطر، اما حیا و شرم تو زیبایی خاصی به آن می‌بخشد.
سخن کوته کنم فی الجمله امروز
جهانی باز یغمای تو دارد
هوش مصنوعی: امروز تمام دنیا تحت تأثیر تو قرار دارد، بنابراین لازم است که مختصر و مفید صحبت کنم.