گنجور

شمارهٔ ۴۳۴

نگار من دلی چون سنگ دارد
ز نام عاشقانش ننگ دارد
دلم بر آتش هجران او سوخت
کنون باد از غمش در چنگ دارد
مرا با او سر صلحست و یاری
چرا با ما همیشه جنگ دارد
ز دست روز هجرانش خدا را
دلم را چون دهانش تنگ دارد
سهی سرویست در باغ دل ما
به دستان حیله و نیرنگ دارد
چرا بی جرمی آن یار ستمگر
به خون جان ما آهنگ دارد
خوشا حال دلی کاندر جهان او
دو گوش و هوش و رو در چنگ دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگار من دلی چون سنگ دارد
ز نام عاشقانش ننگ دارد
هوش مصنوعی: عشقم، معشوقه‌ام دلش سخت و بی‌احساس است و از نام عاشقانی که او را دوست دارند، شرمسار و فراری است.
دلم بر آتش هجران او سوخت
کنون باد از غمش در چنگ دارد
هوش مصنوعی: دل من از درد دوری او می‌سوزد و اکنون بادی که از غم او می‌وزد، در دست من است.
مرا با او سر صلحست و یاری
چرا با ما همیشه جنگ دارد
هوش مصنوعی: من با او در صلح و دوستی هستم، اما چرا او همیشه با ما دشمنی می‌کند؟
ز دست روز هجرانش خدا را
دلم را چون دهانش تنگ دارد
هوش مصنوعی: در روزهای دوری از او، دل من به شدت مانند دهانش احساس تنگی و کسالت می‌کند.
سهی سرویست در باغ دل ما
به دستان حیله و نیرنگ دارد
هوش مصنوعی: در باغ دل ما درخت سرو بلندی وجود دارد که به وسیلهٔ نیرنگ و فریب، دستانی بر آن تسلط یافته‌اند.
چرا بی جرمی آن یار ستمگر
به خون جان ما آهنگ دارد
هوش مصنوعی: چرا آن معشوق بی‌گناه، که ظالم است، به خون دل ما راغب است؟
خوشا حال دلی کاندر جهان او
دو گوش و هوش و رو در چنگ دارد
هوش مصنوعی: خوشا حال کسی که در این دنیا همه‌چیز را با دقت و توجه می‌بیند و می‌شنود و به فهم و درک عمیق از آنچه دور و برش می‌گذرد، دست یافته است.