گنجور

شمارهٔ ۴۳

صبا چه گفت ز دلدار خشم رفتهٔ ما
کجا مقام گرفت آن مه دوهفتهٔ ما
نشسته در دل محزون ما شب و روزست
خیال روی نگار ز چشم رفتهٔ ما
درون سینه تنگم غمش نمی‌گنجد
بکرد فاش سرشکم غم نهفتهٔ ما
مگر به گوش نگارم نمی‌رسد سخنی
به درد روز فراقش شبی ز گفتهٔ ما
اگر خیال منش در ضمیر می‌ماند
عجب مدار نگارا ز بخت خفتهٔ ما
ز سوزن مژهٔ دیده دوز الماسی
هزار گوهر شهوار گشته سفتهٔ ما
ببین که غنچه لعلش چگونه سیرابست
ز آب چشم جهانی گل شکفتهٔ ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبا چه گفت ز دلدار خشم رفتهٔ ما
کجا مقام گرفت آن مه دوهفتهٔ ما
هوش مصنوعی: شمالی به طعنه از حال دلدار خشمگین ما چه خبر دارد و به کجا رسیده است؟ آن چهره زیبا که فقط دو هفته در کنار ما بود، کجاست؟
نشسته در دل محزون ما شب و روزست
خیال روی نگار ز چشم رفتهٔ ما
هوش مصنوعی: در دل غمگین ما، در تمامی ساعات روز و شب، یاد چهره‌ی معشوقی که از چشمان‌مان رفته، نشسته است.
درون سینه تنگم غمش نمی‌گنجد
بکرد فاش سرشکم غم نهفتهٔ ما
هوش مصنوعی: در دل کوچک و تنگ من، غم جا نمی‌شود و برای همین، اشک‌هایم را به‌راحتی نمی‌توانم پنهان کنم.
مگر به گوش نگارم نمی‌رسد سخنی
به درد روز فراقش شبی ز گفتهٔ ما
هوش مصنوعی: شاید صحبت‌های من به گوش معشوق نرسد، سخنانی که در شب جدایی به دردش می‌خورد.
اگر خیال منش در ضمیر می‌ماند
عجب مدار نگارا ز بخت خفتهٔ ما
هوش مصنوعی: اگر اندیشه‌ام در درونم باقی بماند، جای تعجب نیست که ای محبوب، سرنوشت خفته ما چنین باشد.
ز سوزن مژهٔ دیده دوز الماسی
هزار گوهر شهوار گشته سفتهٔ ما
هوش مصنوعی: از سوزن مژهٔ چشمانم، هزار گوهری زیبا و درخشان به وجود آمده که نشان‌گر عشق و زیبایی‌های درون من است.
ببین که غنچه لعلش چگونه سیرابست
ز آب چشم جهانی گل شکفتهٔ ما
هوش مصنوعی: نگاه کن که چگونه غنچه قرمز او با اشک‌های همه جهانیان پرآب شده است، در حالی که گل‌های شکفته ما نیز در کنار او هستند.