گنجور

شمارهٔ ۳۳

ما سر نهاده‌ایم به پایش بگو صبا
با سرو ناز تا که چرا سر کشد ز ما
گر عرضه می‌دهیم نیازی برش رواست
کاو پادشاه کشور حسنست و ما گدا
در موسمی که سایهٔ سروست و وقت گل
از ما جداست سرو گل اندام ما چرا
دور از کنار ماست سهی سرو یار و هست
زین غصّه در میان دل و دیده ماجرا
مگذر ز ما و بر سر ما سایه‌ای فکن
کافکنده است بار فراقت مرا ز پا
محراب ابروان تو تا قبلهٔ دلست
جان در نیاز و دست دل ماست در دعا
بنمای آفتاب جمالت که می‌شود
جام جهان نمای ز روی تو با صفا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما سر نهاده‌ایم به پایش بگو صبا
با سرو ناز تا که چرا سر کشد ز ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر او همه چیز را فراموش کرده‌ایم و سر به پای او گذاشته‌ایم. از نسیم بگو که به آن معشوق زیبا بگوید چرا از ما دوری می‌کند و سرکش است.
گر عرضه می‌دهیم نیازی برش رواست
کاو پادشاه کشور حسنست و ما گدا
هوش مصنوعی: اگر ما چیزی را به کسی بدهیم، این کار به خاطر نیازی است که داریم، زیرا او پادشاه سرزمین خوبی‌هاست و ما در مقام خدمتگزاران او هستیم.
در موسمی که سایهٔ سروست و وقت گل
از ما جداست سرو گل اندام ما چرا
هوش مصنوعی: در زمانی که سایه سرو در حال حاضر بر سر ماست و فصل گل در حال سپری شدن است، چرا اندام ما مانند سرو و گل نیست؟
دور از کنار ماست سهی سرو یار و هست
زین غصّه در میان دل و دیده ماجرا
هوش مصنوعی: یار خوش‌قد و قامت ما از کنارمان دور است و این جدایی باعث شده که دل و چشم‌مان پر از غم و دلتنگی شود.
مگذر ز ما و بر سر ما سایه‌ای فکن
کافکنده است بار فراقت مرا ز پا
هوش مصنوعی: از کنار ما بگذر و فقط یک سایه بر سر ما بیفکن، که بار جدایی تو مرا از پا درآورده است.
محراب ابروان تو تا قبلهٔ دلست
جان در نیاز و دست دل ماست در دعا
هوش مصنوعی: ابروهای تو مانند محرابی هستند که دل به سوی آن خاضع و نیازمند شده است و دل ما به دعا و درخواست در آنجا سرگرم است.
بنمای آفتاب جمالت که می‌شود
جام جهان نمای ز روی تو با صفا
هوش مصنوعی: رخسار زیبایت را نشان بده، چون نور خورشید، که جهان به واسطه‌ی چهره‌ی پاک و زنده‌ی تو روشن و زیبا می‌شود.