گنجور

شمارهٔ ۳۲

اگر اقبال باشد یاور ما
دهد داد ضعیفان داور ما
نماند این شب دیجور باری
برآید آفتاب خاور ما
چه باشد گر به دست آری نگارا
ز روی لطف یک دم خاطر ما
به هر ساعت ز یادت باد سردی
برآید از دل چون آذر ما
مسلمانان مگر ما را بزایید
برای روز هجران مادر ما
به دل می‌برنیایم، این بلا بین
از این دل تا چه آید بر سر ما
جوابم داد دلبر گفت در دام
فتادی از دو زلف کافر ما
به کویش گر روم فی‌الحال گوید
چو حلقه چند باشی بر در ما

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر اقبال باشد یاور ما
دهد داد ضعیفان داور ما
هوش مصنوعی: اگر نصیب و شانس به ما رو کند، ما توانایی و انصاف را در حمایت از ضعیفان خواهیم داشت.
نماند این شب دیجور باری
برآید آفتاب خاور ما
هوش مصنوعی: این شب تاریک و سخت بیشتر نخواهد ماند و صبح روشنی از سمت شرق برخواهد خاست.
چه باشد گر به دست آری نگارا
ز روی لطف یک دم خاطر ما
هوش مصنوعی: اگر به خاطر لطف تو، یک لحظه ما را به یاد خودت بیندازی، چه اتفاقی می‌افتد؟
به هر ساعت ز یادت باد سردی
برآید از دل چون آذر ما
هوش مصنوعی: به هر لحظه از یاد تو، سردی و تنهایی از دل می‌جوشد، مانند آتش در دل ما.
مسلمانان مگر ما را بزایید
برای روز هجران مادر ما
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، مگر می‌توانید مانند ما زاییده شوید تا در روز جدایی از مادرمان، همدل و هم‌زبان باشیم؟
به دل می‌برنیایم، این بلا بین
از این دل تا چه آید بر سر ما
هوش مصنوعی: ما با دل خود به جایی می‌رسیم که نمی‌دانیم این درد شایسته‌ ماست یا نه.
جوابم داد دلبر گفت در دام
فتادی از دو زلف کافر ما
هوش مصنوعی: دلبر به من پاسخ داد و گفت که در دام زیبایی‌هایش گرفتار شدم، به خاطر دو ریشه زلف فریبنده‌اش.
به کویش گر روم فی‌الحال گوید
چو حلقه چند باشی بر در ما
هوش مصنوعی: اگر به کوی تو بروم، در حال حاضر می‌گوید که تو چند بار در انتظار من هستی تا به درگاه ما بیایی.