گنجور

شمارهٔ ۳۱

گر آیی تنگ یک شب در بر ما
فدای پای جانان این سر ما
چه دولت باشد آن یارب که ناگاه
درآیی همچو سروی از در ما
ندارم دستگاه صبر بشتاب
ز روی لطف اگر آیی بر ما
تویی سرو گل‌اندام پری‌روی
بیا بنشین زمانی در بر ما
چه خوش باشد شب مهتاب در باغ
که خرمن‌ها بود گل بر سر ما
بر ما آی ای سرو سخنگوی
بگفتا کس نمی‌چیند بر ما
مکن زین بیش بر من جور و خواری
که نپسندد جهانبان داور ما
نماند رنج باد و برف و باران
برآید آفتاب خاور ما
خدا خشنود بادا از وفایت
که بشکستی بتان آزر ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر آیی تنگ یک شب در بر ما
فدای پای جانان این سر ما
هوش مصنوعی: اگر یک شب در کنار ما بیایی، ما جان خود را فدای پای محبوب می‌کنیم.
چه دولت باشد آن یارب که ناگاه
درآیی همچو سروی از در ما
هوش مصنوعی: چه خوشحال کننده است که ناگهان تو وارد شوی، همان‌طور که درخت گردانی با زیبایی و شکوه به درون ما می‌آید.
ندارم دستگاه صبر بشتاب
ز روی لطف اگر آیی بر ما
هوش مصنوعی: من توانایی تحمل و صبر را ندارم؛ اگر با مهربانی به ما بیایی، سریع‌تر بیاندیش.
تویی سرو گل‌اندام پری‌روی
بیا بنشین زمانی در بر ما
هوش مصنوعی: ای تو که مانند درخت سرو زیبا و خوش‌چهره‌ای، بیایید و کمی در کنار ما بنشینید.
چه خوش باشد شب مهتاب در باغ
که خرمن‌ها بود گل بر سر ما
هوش مصنوعی: چقدر خوب است که در شب‌های مهتابی در باغ باشیم و گل‌ها بر سر ما بریزند.
بر ما آی ای سرو سخنگوی
بگفتا کس نمی‌چیند بر ما
هوش مصنوعی: ای سرو زیبای سخن‌گو، بیا و به ما بگو که هیچ‌کس به ما توجه نمی‌کند.
مکن زین بیش بر من جور و خواری
که نپسندد جهانبان داور ما
هوش مصنوعی: دیگر به من ظلم و بی‌احترامی نکن، زیرا که سرنوشت‌ساز و داور بزرگ این دنیا این را نمی‌پسندد.
نماند رنج باد و برف و باران
برآید آفتاب خاور ما
هوش مصنوعی: دیگر رنج و زحمت ناشی از باد و برف و باران پایان می‌یابد و خورشید از سمت شرق می‌تابد.
خدا خشنود بادا از وفایت
که بشکستی بتان آزر ما
هوش مصنوعی: خدا از وفاداری تو خوشنود باد که تو بت‌های دل ما را شکستی.