شمارهٔ ۲۹
بشکست چشم مست تو جانا خمار ما
بربود زلف شَست تو از دل قرار ما
از آه بی دلان که برآرند صبحدم
آشفته گشت زلف تو چون روزگار ما
دایم خیال قدّ تو در دیدهٔ منست
زیرا که جای سرو بود در کنار ما
از پا درآمدم ز غم روی آن صنم
نگرفت دست دل شَبَکی آن نگار ما
دیدم بسی جهان و بگشتم به عشق او
کس نیست در جهان وفا همچو یار ما
گفتم شکار زلف تو گشتم ستمگرا
گفتا که هست خلق جهانی شکار ما
گفتم وفا و مهر نداری چرا بگو
مست فراغتی تو ز احوال زار ما
کارم خراب از غم و بارم به دل ز عشق
روزی نظر فکن تو در این کار و بار ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بشکست چشم مست تو جانا خمار ما
بربود زلف شَست تو از دل قرار ما
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو دل ما را تسخیر کرد و حال ما را خراب کرد. زلفهای خوش حالت تو آرامش را از دل ما گرفتند.
از آه بی دلان که برآرند صبحدم
آشفته گشت زلف تو چون روزگار ما
هوش مصنوعی: آه و نالهٔ دلشکستگان در صبحگاه باعث شد تا زلفهای تو به هم بریزد، مانند آنچه که بر روزگار ما گذشته است.
دایم خیال قدّ تو در دیدهٔ منست
زیرا که جای سرو بود در کنار ما
هوش مصنوعی: همیشه تصویر قامت تو در چشمان من وجود دارد، چرا که در کنار ما، جایی برای سرو وجود دارد.
از پا درآمدم ز غم روی آن صنم
نگرفت دست دل شَبَکی آن نگار ما
هوش مصنوعی: از شدت غم روی آن معشوق، تمام نیرویم را از دست دادم و دل شبانهام را دیگر نتوانست در دست بگیرد.
دیدم بسی جهان و بگشتم به عشق او
کس نیست در جهان وفا همچو یار ما
هوش مصنوعی: من در جاهای زیادی سفر کردهام و خیلی از مردم را دیدهام، اما هیچکس در این دنیا به اندازه یار من وفادار نیست.
گفتم شکار زلف تو گشتم ستمگرا
گفتا که هست خلق جهانی شکار ما
هوش مصنوعی: گفتم که گرفتار زیباییهای زلف تو شدهام و مرا مورد آزار و ستم قرار دادهای. او در پاسخ گفت که مردم جهان همگی در دام جذابیت ما قرار دارند.
گفتم وفا و مهر نداری چرا بگو
مست فراغتی تو ز احوال زار ما
هوش مصنوعی: گفتم چرا وفا و محبت نداری، تو که در آرامش خود، از حال و روز نزار ما بیخبری؟
کارم خراب از غم و بارم به دل ز عشق
روزی نظر فکن تو در این کار و بار ما
هوش مصنوعی: دلم پر از غم است و بار سنگینی از عشق بر دوشم سنگینی میکند. خواهش میکنم یک بار به حال و روز ما نگاهی بینداز.

جهان ملک خاتون