شمارهٔ ۲۸۳
از مهر منت به دل اثر نیست
وز جان جهان ترا خبر نیست
آخر ز چه روی ای نگارین
سوی من خستهات نظر نیست
ما در قدم تو سر نهاده
چون سرو به ما ترا گذر نیست
تا چند کنی جفا به جانم
در مذهب تو وفا مگر نیست
گر هست ترا به غیر ما دوست
بر جای تواَم کس دگر نیست
عالم همه گر وصال و شادیست
جز خون جفام در جگر نیست
از مکنت این جهان چو ما را
جز گوهر اشک و روی زر نیست
چندین چه کشی جفا تو ای دل
بخت تو به وصل راهبر نیست
صد تیغ جفا اگر ببارد
جز جان جهان ترا سپر نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از مهر منت به دل اثر نیست
وز جان جهان ترا خبر نیست
هوش مصنوعی: دیگر از محبت تو اثری در دل من باقی نمانده و تو نیز از حال و روز من بیخبر هستی.
آخر ز چه روی ای نگارین
سوی من خستهات نظر نیست
هوش مصنوعی: چرا ای معشوق زیبا، به من که خستهام، نگاه نمیکنی؟
ما در قدم تو سر نهاده
چون سرو به ما ترا گذر نیست
هوش مصنوعی: ما به خاطر تو جانفشانی میکنیم و به احترام تو خود را در برابر تو به زمین میزنیم، اما تو اجازه عبور از کنار ما را نداری.
تا چند کنی جفا به جانم
در مذهب تو وفا مگر نیست
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر میخواهی به من ظلم کنی؟ در حالی که من در عشق تو وفادار ماندهام، آیا این صحیح است؟
گر هست ترا به غیر ما دوست
بر جای تواَم کس دگر نیست
هوش مصنوعی: اگر غیر از ما کسی را در دل داری، پس بدان که هیچ کس دیگری در جای تو نیست.
عالم همه گر وصال و شادیست
جز خون جفام در جگر نیست
هوش مصنوعی: در دنیا هر چیزی به جز ارتباط و خوشحالی وجود ندارد، اما در دل من تنها غم و اندوه است.
از مکنت این جهان چو ما را
جز گوهر اشک و روی زر نیست
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما جز اشک و ظرافت وجودمان چیزی دیگر نداریم.
چندین چه کشی جفا تو ای دل
بخت تو به وصل راهبر نیست
هوش مصنوعی: دل من، تو چقدر به سختیها و بدرفتاریها دچار شدهای! اما تو هنوز به امید رسیدن به وصال و محبت هستی.
صد تیغ جفا اگر ببارد
جز جان جهان ترا سپر نیست
هوش مصنوعی: اگر صد چاقوی جفا و آزاری بر تو ببارد، هیچ چیز جز جان تو نمیتواند از تو محافظت کند.

جهان ملک خاتون