گنجور

شمارهٔ ۲۶۹

کدام دیده به دیدار یار بینا نیست
کدام نطق به اوصاف یار گویا نیست
اگرچه حور و قصورند در بهشت برین
به چشم عاشق بیچاره بی تو زیبا نیست
هزار سرو اگر در میان بستانست
یکی چو قامت آن سروناز رعنا نیست
هزار عنبر سارا و مشک تاتاری
اگرچه هست چو زلفین یار بویا نیست
تو از زمانهٔ بدخو وفا چه می‌طلبی
دلا که مهر درین روزگار گویا نیست
صبا چو بر سر کویش گذر کنی زنهار
طریق عهد شکستن بگو که در ما نیست
مرا ز درد فراق تو نیست یک ساعت
کز اشک دیدهٔ مهجور من چو دریا نیست
بسوخت خلق جهان را به حال زارم دل
به سختی دل دلدار سنگ خارا نیست
به جان رسید دل من ز دست جور فراق
اگر تو را به جهان صبر هست ما را نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کدام دیده به دیدار یار بینا نیست
کدام نطق به اوصاف یار گویا نیست
هوش مصنوعی: کدام چشمی وجود دارد که بتواند یار را به خوبی ببیند؟ کدام زبانی هست که بتواند وصف و ویژگی‌های یار را به درستی بیان کند؟
اگرچه حور و قصورند در بهشت برین
به چشم عاشق بیچاره بی تو زیبا نیست
هوش مصنوعی: به رغم اینکه در بهشت چیزهای زیبایی همچون حور و قصر وجود دارد، اما برای یک عاشق بدون معشوقش هیچ چیز زیبا و جذاب نیست.
هزار سرو اگر در میان بستانست
یکی چو قامت آن سروناز رعنا نیست
هوش مصنوعی: اگرچه در باغ هزاران سرو قد بلند وجود داشته باشد، اما هیچ‌کدام به زیبایی و جذابیت قامت آن سرو ناز نمی‌رسند.
هزار عنبر سارا و مشک تاتاری
اگرچه هست چو زلفین یار بویا نیست
هوش مصنوعی: عطرهای خوشبو و خوش‌بو کننده‌ها هرچقدر هم که در دنیا فراوان باشند، باز هم بوی موهای محبوبم را نمی‌توانند جایگزین کنند.
تو از زمانهٔ بدخو وفا چه می‌طلبی
دلا که مهر درین روزگار گویا نیست
هوش مصنوعی: از دنیای بدخواه چه انتظاری داری، دل؟ در این زمان ظاهراً محبت و وفا وجود ندارد.
صبا چو بر سر کویش گذر کنی زنهار
طریق عهد شکستن بگو که در ما نیست
هوش مصنوعی: اگر نسیم به سر کوی محبوبت بگذرد، به او بگو که مبادا عهد و پیمان را بشکند؛ زیرا ما این را نمی‌پذیریم و در وجود ما این رفتار نیست.
مرا ز درد فراق تو نیست یک ساعت
کز اشک دیدهٔ مهجور من چو دریا نیست
هوش مصنوعی: من حتی یک لحظه هم از درد جدایی تو آسوده نیستم، چرا که اشک‌های من مانند دریا بی‌پایانند.
بسوخت خلق جهان را به حال زارم دل
به سختی دل دلدار سنگ خارا نیست
هوش مصنوعی: دل من به شدت شکسته و پر از درد است، اما همچنان که سنگ خارا سخت و محکم است، پس از گذراندن این همه رنج، دلم نیز به سادگی از بین نمی‌رود. در این دنیا، همه به حال بد و زاری به سر می‌برند.
به جان رسید دل من ز دست جور فراق
اگر تو را به جهان صبر هست ما را نیست
هوش مصنوعی: دل من از شدت دوری و سختی که به همراه دارد، به تنگ آمده است. اگر تو می‌توانی در دنیا صبر کنی، ما نمی‌توانیم.