شمارهٔ ۲۶۸
هیچ شب نیست که در کوی غمت غوغا نیست
در فراق رخ تو دیدهٔ ما دریا نیست
سر و جانی تو، بود جای تو در دیدهٔ ما
از چه روی است بگو تا نظرت با ما نیست
شب دیجور فراق تو مرا محرم راز
غیر از این مردمک دیده خون پیما نیست
به سر و جان تو سوگند توانم خوردن
که مرا از غم رویت به جهان پروا نیست
گر بروید به سرِ چشمهٔ حیوان سروی
هیچ شک نیست که او همسر آن بالا نیست
عهد بشکستی و پیمان بگسستی ما را
شکرم آنست که نقصان وفا از ما نیست
تا به کی غصّه خوری ای دل محزون با یار
خوش برآییم که احوال جهان پیدا نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هیچ شب نیست که در کوی غمت غوغا نیست
در فراق رخ تو دیدهٔ ما دریا نیست
هوش مصنوعی: هیچ شبی نیست که در کوچه عشق تو، سر و صدایی نباشد. در غیاب روی تو، چشمان ما همچون دریا پر از اشک و غم نیست.
سر و جانی تو، بود جای تو در دیدهٔ ما
از چه روی است بگو تا نظرت با ما نیست
هوش مصنوعی: چرا وجود و احساس تو در دیده ما نمیگنجد و از حضور تو محرومیم؟ بگو دلیلش چیست؟
شب دیجور فراق تو مرا محرم راز
غیر از این مردمک دیده خون پیما نیست
هوش مصنوعی: در شب تاریک و پر از درد جدایی تو، هیچ کس جز این مردمک چشمم که اشکهایم را میبیند، راز دلم را نمیداند.
به سر و جان تو سوگند توانم خوردن
که مرا از غم رویت به جهان پروا نیست
هوش مصنوعی: به جان و سر تو قسم میخورم که میتوانم از غم دیدنت بگذرم و به دنیا اهمیتی ندهم.
گر بروید به سرِ چشمهٔ حیوان سروی
هیچ شک نیست که او همسر آن بالا نیست
هوش مصنوعی: اگر به سر چشمه حیوان، سروی رشد کند، هیچ شکی نیست که او با کسی که در بالاست، مقایسه نمیشود.
عهد بشکستی و پیمان بگسستی ما را
شکرم آنست که نقصان وفا از ما نیست
هوش مصنوعی: تو پیمان و عهد خود را شکستی، اما من شاکرم که کمبود وفاداری از سمت ما نبوده است.
تا به کی غصّه خوری ای دل محزون با یار
خوش برآییم که احوال جهان پیدا نیست
هوش مصنوعی: تا کی باید غصه بخوری ای دل غمگین؟ بیایید با دوستان شاد باشیم چون وضعیت دنیا مشخص نیست.

جهان ملک خاتون