گنجور

شمارهٔ ۲۶۵

ای دل چو جهان به کام ما نیست
شهباز وفا به دام ما نیست
وز شهد وصال آن دلارام
جز زهر جفا به جام ما نیست
در هر خط عاشقان رویش
دیدیم به دیده نام ما نیست
زآن توسنِ خوی یار تندست
چون دور زمانه رام ما نیست
دریاب چو اختیار کارم
امروز چو در زمام ما نیست
از صُبح وصال آن ستمگر
زلف سیهش چو شام ما نیست
از چشم سیاه گوشه‌ای گیر
چون کس چو مه تمام ما نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل چو جهان به کام ما نیست
شهباز وفا به دام ما نیست
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که دنیا به میل و خواست ما نیست، وفاداری مثل شهباز در دسترس ما نخواهد بود.
وز شهد وصال آن دلارام
جز زهر جفا به جام ما نیست
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از وصال آن دلبر شیرین برای ما باقی مانده، زهر و تلخی جفاست.
در هر خط عاشقان رویش
دیدیم به دیده نام ما نیست
هوش مصنوعی: در هر شعری که از عشق و معشوق سخن گفته شده، فقط صورت زیبای او را می‌بینیم و نامی از ما در میان نیست.
زآن توسنِ خوی یار تندست
چون دور زمانه رام ما نیست
هوش مصنوعی: شمایل و طبیعت پرخور یار چونان طبع تند اسب است، که همچنان که زمان به آن سستی می‌بخشد، ما رمیده و ناتوان‌ایم.
دریاب چو اختیار کارم
امروز چو در زمام ما نیست
هوش مصنوعی: امروز تصمیماتم را خودم نمی‌گیرم، انگار که کنترل زندگی‌ام از دستم خارج شده است.
از صُبح وصال آن ستمگر
زلف سیهش چو شام ما نیست
هوش مصنوعی: از صبح که به وصال آن معشوق با موهای سیاهش رسیدم، دیگر شب‌های تنهایی ما به پایان نرسیده است.
از چشم سیاه گوشه‌ای گیر
چون کس چو مه تمام ما نیست
هوش مصنوعی: به چشمان سیاهت نگاهی بینداز و آنگاه بدان که هیچ کس مانند من، کامل و بی‌نقص نیست.