گنجور

شمارهٔ ۲۴۸

ای جهان این همه درد دل بی پایان چیست
دردم از حد بشد اکنون تو بگو درمان چیست
از جفای تو دلم سوخت به احوال جهان
این ستم از فلک خیره ی سرگردان چیست
گفت اینست مرا حال دل خسته ی ریش
منتظر بر در آن یار که تا فرمان چیست
گفتمش از تو بعیدیم و به عیدی رخ را
بنما گفت به عید رخ ما قربان چیست
گفتمش جان جهان پیش کشت خواهم کرد
روز دیدار رخ دوست بگفتا آن چیست
گفتمش مشکل دیدار خودم آسان کن
گفت ای بی خرد آخر به جهان آسان چیست
آتش عشق وی اندر دل و جانم سوزد
بکن اندیشه که حال من تردامان چیست
چون سر و مال و جهان در سر عشقش کردم
ای عزیزان جفاپیشه سخن در جان چیست
غمزه اش گفت به تیغ غم عشقش بکشم
گفتم ای دل تو مخور غم سخن مستان چیست
چونکه بختم برساند به شب وصل ای دل
با من خسته نگویی که مرا تاوان چیست
سرو با قامت رعناش نروید در جوی
پیش رنگ رخ دلدار گل بستان چیست
بلبل طبع لطیفش چو به آواز آید
در چمن بلبل خوش گو چه بود دستان چیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جهان این همه درد دل بی پایان چیست
دردم از حد بشد اکنون تو بگو درمان چیست
هوش مصنوعی: ای دنیا، چرا این همه رنج و غم بی‌پایان وجود دارد؟ درد من دیگر از حد فراتر رفته است؛ حالا تو بگو چه راه حلی برای آن وجود دارد؟
از جفای تو دلم سوخت به احوال جهان
این ستم از فلک خیره ی سرگردان چیست
هوش مصنوعی: دل من از ظلم و جفای تو به شدت رنجیده و می‌سوزد. حالا که دنیا چنین بی‌رحمانه و ناعادلانه به من و خیلی‌های دیگر رفتار می‌کند، واقعاً نمی‌دانم این سرنوشت پرناملایم از چه منبعی نشئت گرفته است.
گفت اینست مرا حال دل خسته ی ریش
منتظر بر در آن یار که تا فرمان چیست
هوش مصنوعی: گفت این حال و روز من است، دل خسته و بی‌تابم منتظر آن یار هستم که ببینم دستوراتش چیست.
گفتمش از تو بعیدیم و به عیدی رخ را
بنما گفت به عید رخ ما قربان چیست
هوش مصنوعی: به او گفتم که از تو بعید است که این کار را بکنی و از من درخواست کردی که در روز عید خودت را نشان بدهی. او در پاسخ گفت: "به روز عید، چه ارزشی دارد که خود را به نمایش بگذارم؟"
گفتمش جان جهان پیش کشت خواهم کرد
روز دیدار رخ دوست بگفتا آن چیست
هوش مصنوعی: به او گفتم که جانم را فدای تو می‌کنم و در روزی که روی تو را ببینم، او در پاسخ گفت: آیا آن روز چه روزی است؟
گفتمش مشکل دیدار خودم آسان کن
گفت ای بی خرد آخر به جهان آسان چیست
هوش مصنوعی: به او گفتم که دیدار با خودت را برایم آسان کن. او پاسخ داد: ای نادان، بالاخره در این دنیا هیچ چیزی آسان نیست.
آتش عشق وی اندر دل و جانم سوزد
بکن اندیشه که حال من تردامان چیست
هوش مصنوعی: آتش عشق او در دل و جانم می‌سوزد؛ پس فکر کن که حال و روز من چگونه است.
چون سر و مال و جهان در سر عشقش کردم
ای عزیزان جفاپیشه سخن در جان چیست
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر عشق او تمام وجود و ثروتم را فدای او کردم، ای عزیزان که جاهلانه می‌گویید، معنی این کار در عمق جانم چیست؟
غمزه اش گفت به تیغ غم عشقش بکشم
گفتم ای دل تو مخور غم سخن مستان چیست
هوش مصنوعی: نگاه دلربا و فریبنده‌اش به من گفت که برای عشقش باید با درد و غم کنار بیایم. اما من به خودم گفتم که نگران نباش، زیرا حرف‌های عاشقان همیشه شیرین و دلنشین است.
چونکه بختم برساند به شب وصل ای دل
با من خسته نگویی که مرا تاوان چیست
هوش مصنوعی: وقتی مقدر من به شب وصال برسد، ای دل، تو دیگر از من خسته نگو که سزاوار چه چیزی هستم.
سرو با قامت رعناش نروید در جوی
پیش رنگ رخ دلدار گل بستان چیست
هوش مصنوعی: سروی با قد و قامت زیبا در جوی آب رشد نمی‌کند، پس زیبایی چهره محبوب در باغ گل چه معنایی دارد؟
بلبل طبع لطیفش چو به آواز آید
در چمن بلبل خوش گو چه بود دستان چیست
هوش مصنوعی: وقتی بلبل با صدای زیبایش در چمن به آواز می‌آید، آن زمان است که باید به او گوش داد و فهمید چه داستان‌هایی در دل دارد.