شمارهٔ ۲۳۴
ندانستم که اهلیت گناهست
و یا این ره که می پویم چه راهست
ز جور روزگار و طعن دشمن
جهان پیش جهان بینم سیاهست
نه هر مردی تواند کرد مردی
سواری شیر دل پشت سپاهست
کسان را بر در هرکس پناهست
مرا بر درگه لطفش پناهست
اگر آهی کشم در هم کشد روی
مگر آیینه را تندی ز آهست
خیال آن بت خورشید پیکر
جهان پیما و شب رو همچو ماهست
تو چون در خلوت وصلی چه دانی
که مسکینی ز هجرت دادخواهست
نگار ماه رویم را ز خوبی
هزاران یوسف مصری به چاهست
چرا رحمت نیارد بر گدایان
چو دایم بر جهان او پادشاهست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ندانستم که اهلیت گناهست
و یا این ره که می پویم چه راهست
هوش مصنوعی: من نمیدانم آیا گناهم این است که در این مسیر قدم میزنم یا این راهی که انتخاب کردهام به کجا میانجامد.
ز جور روزگار و طعن دشمن
جهان پیش جهان بینم سیاهست
هوش مصنوعی: به خاطر سختیهای زندگی و حرفهای بد دشمنان، دنیای من پر از تاریکی و ناامیدی است.
نه هر مردی تواند کرد مردی
سواری شیر دل پشت سپاهست
هوش مصنوعی: هر مردی نمیتواند واقعی مرد باشد؛ مردانگی نیاز به شجاعت و توانمندی دارد، درست مانند کسی که شجاعانه در میدان جنگ در کنار رزمندگان میجنگد.
کسان را بر در هرکس پناهست
مرا بر درگه لطفش پناهست
هوش مصنوعی: کسان برای خودشان پناهی دارند، اما من تنها به درگاه لطف او پناه میبرم.
اگر آهی کشم در هم کشد روی
مگر آیینه را تندی ز آهست
هوش مصنوعی: اگر من آهی بکشمت، چهرهام را در هم میکشد، آیا آیینه با آهستگی از این آه ناراحت نمیشود؟
خیال آن بت خورشید پیکر
جهان پیما و شب رو همچو ماهست
هوش مصنوعی: تصور او مانند آفتابی است که در جهانی پر از زیباییها حرکت میکند و شب را نیز مانند ماه روشن میکند.
تو چون در خلوت وصلی چه دانی
که مسکینی ز هجرت دادخواهست
هوش مصنوعی: وقتی در خلوت و نزدیکی به محبوب قرار داری، نمیتوانی درک کنی که یک مسکین از دوری و جدایی چه درخواستی دارد.
نگار ماه رویم را ز خوبی
هزاران یوسف مصری به چاهست
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی چهره محبوبم به قدری زیاد است که نمیتوان با زیبایی هزاران یوسف مصری آن را مقایسه کرد؛ او به تنهایی از همه زیباتر است.
چرا رحمت نیارد بر گدایان
چو دایم بر جهان او پادشاهست
هوش مصنوعی: چرا بر گدایان رحمت نمیرسد، در حالی که او همیشه پادشاه جهان است؟