گنجور

شمارهٔ ۲۲۲

دردمندیم و لب لعل تو درمان منست
وآتشی از لب دلجوی تو بر جان منست
مشکل آنست که در دست و دلم را در جان
حاصلی نیست چو این دل نه به فرمان منست
دل و دینم بربود او و رخ از من پوشید
بی وفایی چه کنم عادت جانان منست
شب همه شب ز خیال تو نمی‌یارم خفت
روز تا شب به سر کوی تو افغان منست
زاری ما به فلک رفت و به گوشت نرسید
هیچ شک نیست که از بخت پریشان منست
جور بیگانه به هر حال توانم بردن
مشکل آنست که فریاد ز خویشان منست
شد جهان بی سر و سامان و به غورش نرسید
چه توان کرد چو این خوی جهانبان منست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دردمندیم و لب لعل تو درمان منست
وآتشی از لب دلجوی تو بر جان منست
هوش مصنوعی: ما دچار درد و رنج هستیم و لب‌های زیبا و دلنشین تو می‌تواند تسکینی برای من باشد. همچنین، آتشی که از لب‌های تو برافروخته می‌شود، بر دل من اثر می‌گذارد و به آن جان و حرارتی می‌بخشد.
مشکل آنست که در دست و دلم را در جان
حاصلی نیست چو این دل نه به فرمان منست
هوش مصنوعی: مشکل اینجاست که نه در دست من و نه در دلم چیزی برای بهره‌برداری وجود ندارد، چون این دل در اختیار من نیست و به خواسته‌های من پاسخ نمی‌دهد.
دل و دینم بربود او و رخ از من پوشید
بی وفایی چه کنم عادت جانان منست
هوش مصنوعی: او دل و ایمانم را از من گرفت و چهره‌اش را از من پنهان کرد. حالا چه کار می‌توانم بکنم؟ بی‌وفایی او برای من عادی شده است.
شب همه شب ز خیال تو نمی‌یارم خفت
روز تا شب به سر کوی تو افغان منست
هوش مصنوعی: من شب‌ها به خاطر یاد تو خوابم نمی‌برد و روزها تا شب تنها صدای ناله و گریه‌ام در کوچه‌های تو به گوش می‌رسد.
زاری ما به فلک رفت و به گوشت نرسید
هیچ شک نیست که از بخت پریشان منست
هوش مصنوعی: پیش Albanian ته هست شک نیست که ناله‌ها و زاری‌های ما به آسمان رسید اما به گوش کسی نرسید و این نشان‌دهنده‌ی بدبختی و شانس بد من است.
جور بیگانه به هر حال توانم بردن
مشکل آنست که فریاد ز خویشان منست
هوش مصنوعی: رنج و سختی که از سوی دیگران به من می‌رسد قابل تحمل است، اما مشکل واقعی این است که درد و فریاد من تنها از سوی نزدیکان و عزیزانم است.
شد جهان بی سر و سامان و به غورش نرسید
چه توان کرد چو این خوی جهانبان منست
هوش مصنوعی: جهان به حالتی عجیب و بی‌نظم درآمده و هیچ‌کس نمی‌تواند به عمق مسائل آن پی ببرد. چه می‌توان کرد وقتی که این حالت ناشی از طبیعت خود حاکمان است؟