گنجور

شمارهٔ ۲۱۷

بخت سرگشته‌ام نه یار منست
بس ستمکار چون نگار منست
بوی زلف نگار روحانی
مونس جان بیقرار منست
همچو زلفش فتاده‌ام در پای
سرکش آن سرو جویبار منست
زلف عنبرفشان شبرنگش
بس پریشان چو روزگار منست
صبر فرمود یارم اندر عشق
صبر در عاشقی نه کار منست
عشق با صبر درنیامیزد
ای عزیزان نه اختیار منست
آنکه مَنعم کند همی در عشق
او نه یار منست، بار منست
گفتم از چشم تو جهان مستست
گفت از غایت خمار منست
گر برانی به لفظ نام جهان
در جهان جمله اعتبار منست
گفتم ای سرو دیده منتظرست
گفت شک نیست یار یار منست
بی رخ دوست در چمن باری
گل رنگین به دیده خار منست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بخت سرگشته‌ام نه یار منست
بس ستمکار چون نگار منست
هوش مصنوعی: سرنوشت من، که آشفته و گیج است، نه از جانب دوستانم است، بلکه از آنجاست که معشوقم بسیار ستمگر و بی‌رحم به نظر می‌رسد.
بوی زلف نگار روحانی
مونس جان بیقرار منست
هوش مصنوعی: بوی زلف معشوقه‌ام چون دوستی در دل من ساکن است و آرامشی برای جان بی‌قرارم به ارمغان می‌آورد.
همچو زلفش فتاده‌ام در پای
سرکش آن سرو جویبار منست
هوش مصنوعی: چنان که زلف او را دیده‌ام، در پای آن سرو سرکش افتاده‌ام؛ در حقیقت، آن سرو شاداب و سرسبز مانند جویبار من است.
زلف عنبرفشان شبرنگش
بس پریشان چو روزگار منست
هوش مصنوعی: زلف‌های خوش‌بو و درخشان او، همانند حال و روز من، به شدت آشفته و پریشان است.
صبر فرمود یارم اندر عشق
صبر در عاشقی نه کار منست
هوش مصنوعی: یارم به من گفته است که در عشق صبر کنم، اما من نمی‌توانم در عاشقی صبر داشته باشم.
عشق با صبر درنیامیزد
ای عزیزان نه اختیار منست
هوش مصنوعی: عشق و صبر هرگز با هم نمی‌آمیزند، عزیزان، این موضوع از اختیار من خارج است.
آنکه مَنعم کند همی در عشق
او نه یار منست، بار منست
هوش مصنوعی: آنکس که در عشق او نعمت و خوشی می‌آورد، برای من یار نیست، بلکه فقط باری بر دوش من است.
گفتم از چشم تو جهان مستست
گفت از غایت خمار منست
هوش مصنوعی: به او گفتم که زیبایی چشمانت باعث جذابیت و شگفتی جهان است، اما او پاسخ داد که این زیبایی به خاطر حالتی است که من دارم و نشانه‌ای از مستی و خماری من است.
گر برانی به لفظ نام جهان
در جهان جمله اعتبار منست
هوش مصنوعی: اگر به زبانی تو را طرد کنند و نام جهان را بیان کنند، در حقیقت اعتبار من در تمام جهان است.
گفتم ای سرو دیده منتظرست
گفت شک نیست یار یار منست
هوش مصنوعی: گفتم که ای سرو، چشمانم منتظر توست. او پاسخ داد که هیچ شکی نیست، محبوبم تنها محبوب من است.
بی رخ دوست در چمن باری
گل رنگین به دیده خار منست
هوش مصنوعی: بدون وجود دوست، در باغی که گل‌های رنگارنگ دارد، فقط خاری در چشم من می‌ماند.