شمارهٔ ۲۱۴
مرا تا در تنم پیوند جانست
غم عشقش میان جان نهانست
ز درد هجر آن سرو سمنبوی
سرشک دیدهام بر رخ روانست
دلم بربود و بر خاک ره انداخت
نمی دارد نگاهش مشکل آنست
گذاری گر فتد بر بوستانم
دو چشمم سوی آن سرو روانست
بیا بنشین زمانی دل نشانم
که از مهر تواَم در دل نشانست
چه اندازم به پایت جز سری نیست
فدای جان تو روح و روانست
فدا کردم به پایت جان ولیکن
دل بی مهر او با دیگرانست
گلی چون رویش ای بلبل نگویی
که تا خود در کدامین بوستانست
دل مسکین من عمریست کز غم
چنین سرگشته از کار جهانست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا تا در تنم پیوند جانست
غم عشقش میان جان نهانست
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانم به بدنم وابسته است، درد و غم عشق او در عمق وجودم پنهان است.
ز درد هجر آن سرو سمنبوی
سرشک دیدهام بر رخ روانست
هوش مصنوعی: از درد دوری آن درخت زیبا، بوی اشکهایم بر چهرهام روان است.
دلم بربود و بر خاک ره انداخت
نمی دارد نگاهش مشکل آنست
هوش مصنوعی: دل من را به تسخیر خود درآورد و بر زمین انداخت، ولی او هیچ توجهی به این موضوع ندارد، این است که مشکل بزرگ است.
گذاری گر فتد بر بوستانم
دو چشمم سوی آن سرو روانست
هوش مصنوعی: اگر کسی از کنار باغم عبور کند، چشمانم به سمت آن سرو زیبا میچرخد.
بیا بنشین زمانی دل نشانم
که از مهر تواَم در دل نشانست
هوش مصنوعی: بیا کمی با هم بنشین و صحبت کنیم، وقتی که عشق و محبت تو در دل من جای دارد.
چه اندازم به پایت جز سری نیست
فدای جان تو روح و روانست
هوش مصنوعی: جز سر خودم چیزی ندارم که به پای تو بیفشانم. جان من فدای توست و روح و جانم برای توست.
فدا کردم به پایت جان ولیکن
دل بی مهر او با دیگرانست
هوش مصنوعی: برای تو جانم را فدای تو کردم، اما دل من عشق واقعی را در قلبی دیگر میبیند.
گلی چون رویش ای بلبل نگویی
که تا خود در کدامین بوستانست
هوش مصنوعی: ای بلبل، اگر گلی را ببینی و از زیباییاش شگفتزده شوی، نباید بگویی که آن گل در کدام باغ و بوستان قرار دارد.
دل مسکین من عمریست کز غم
چنین سرگشته از کار جهانست
هوش مصنوعی: دل ساده و بیچاره من سالهاست که به خاطر غم و اندوهی که دارد، از مسیر زندگی و امور دنیا سردرگم شده است.

جهان ملک خاتون