گنجور

شمارهٔ ۲۱۰

چو زلف دوست دلم دایماً پریشانست
دو دیده از غم هجرانش گوهر افشانست
هنوز نرگس مستش میان خواب و خمار
لبش به کام دل شاد باده نوشانست
دلا اگر ز لبش بوسه‌ای همی دزدی
مرو که ماه رخش بیش از آن دُر افشانست
به جان رسید دلم از جفای خصم ولی
به دولت تو امید زوال ایشانست
به وصل جان نرسیده هنوز مسکین دل
چو بید از غم هجران او دَر افشانست
دلا ز خویش بلا دیده‌ای و بیگانه
ولی بلای دل من همه ز خویشانست
گرفت آینهٔ روی تو خطی زنگار
مگر ز آه دل تنگ سینه ریشانست
پرستش رخ یارست مذهب دل ما
چرا که در دو جهان قایلم که کیش آنست
من ضعیف، بلا دیده‌ام ز هجرانت
چرا دو زلف تو چون خاطرم پریشانست
ببرد دل ز جهانی به خطّ و خال سیاه
غبار و فتنه عالم مگر کز ایشانست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو زلف دوست دلم دایماً پریشانست
دو دیده از غم هجرانش گوهر افشانست
هوش مصنوعی: زلف دوست باعث پریشانی دائمی دل من است و چشمانم از غم جدایی او همچون گوهر می‌درخشند.
هنوز نرگس مستش میان خواب و خمار
لبش به کام دل شاد باده نوشانست
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و مست او هنوز در حال خمار و خواب است و لب‌هایش لذت‌بخش و سرشار از خوشی است.
دلا اگر ز لبش بوسه‌ای همی دزدی
مرو که ماه رخش بیش از آن دُر افشانست
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از لب او بوسه‌ای بگیری، هرگز نرو که زیبایی چهره‌اش از آن بوسه بیشتر درخشان است.
به جان رسید دلم از جفای خصم ولی
به دولت تو امید زوال ایشانست
هوش مصنوعی: دل من از بدی‌های دشمن به تنگ آمده، اما هنوز به لطف تو امیدوارم که روزی فعالیت‌های آن‌ها پایان یابد.
به وصل جان نرسیده هنوز مسکین دل
چو بید از غم هجران او دَر افشانست
هوش مصنوعی: دل بیچاره هنوز به وصال معشوق نرسیده و مثل بید از غم دوری او و بی‌قراری می‌لرزد.
دلا ز خویش بلا دیده‌ای و بیگانه
ولی بلای دل من همه ز خویشانست
هوش مصنوعی: ای دل، تو از سختی‌هایی که از سوی خودت تحمل کرده‌ای خبر داری، اما درد دل من از جانب نزدیکان و آشناهاست.
گرفت آینهٔ روی تو خطی زنگار
مگر ز آه دل تنگ سینه ریشانست
هوش مصنوعی: آینه‌ی صورت تو، لک و خطی به خود گرفته، شاید این لکه از غم و اندوه دل داغدیده ناشی شده باشد.
پرستش رخ یارست مذهب دل ما
چرا که در دو جهان قایلم که کیش آنست
هوش مصنوعی: ما تنها به خاطر زیبایی معشوق به او عشق می‌ورزیم و این عشق را اساس و بنیاد زندگی‌امان می‌دانیم، زیرا در هر دو جهان به این باور رسیده‌ام که همین عشق و محبت، دین و اصول زندگی ماست.
من ضعیف، بلا دیده‌ام ز هجرانت
چرا دو زلف تو چون خاطرم پریشانست
هوش مصنوعی: من شخصی ضعیف و آسیب‌دیده هستم که به خاطر دوری تو دچار درد و رنج شده‌ام. چرا موهای زیبای تو باعث شده‌اند که ذهنم در هم بریزد و شلوغ شود؟
ببرد دل ز جهانی به خطّ و خال سیاه
غبار و فتنه عالم مگر کز ایشانست
هوش مصنوعی: دل از دنیای پرهیاهو و آشفته به سبب نشانه‌ها و زخم‌های عمیقش به تنگ آمده است و به نظر می‌رسد که این مشکلات ناشی از وجود همین نشانه‌ها و زخم‌ها هستند.