گنجور

شمارهٔ ۱۸

اوصاف تو کردیم همه ورد زبان را
بر مهر تو کردیم سراسر دل و جان را
از دیده مرا آب روانست ز مهرت
هم در سر مهر تو کنم روح و روان را
گر وی نظری افکند از مهر به حالم
چون ذرّه به عیوق رساند دو جهان را
دانی سر و جان در ره عشقت که فدا کرد؟
آن کس که نترسید چنین سود و زیان را
راهیست خطرناک درین بادیه رفتن
لیکن خطری نیست درین راهروان را
آنست که دل بردن ما پیش تو سهلست
اینست که دلداده پسندد همه آن را
آوخ که بمردیم درین درد و کسی نیست
کز لطف دوایی کند این درد نهان را
گر بگذرد از روی تلطّف بر ما دوست
در دیده کنم جای چنان سرو روان را
هرکس که دو ابروی تو با غمزه ی خون ریز
بیند بکند جان سپر آن تیر و کمان را
انگشت تحیر بگزم چون که ببینم
از قدرت معبود جهان ماه رخان را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اوصاف تو کردیم همه ورد زبان را
بر مهر تو کردیم سراسر دل و جان را
هوش مصنوعی: ما تمام صفات تو را در زبان‌هایمان جاری کردیم و تمام دل و جان‌مان را به عشق تو پر کردیم.
از دیده مرا آب روانست ز مهرت
هم در سر مهر تو کنم روح و روان را
هوش مصنوعی: عشق تو در دل من مانند آبی زنده و روان است و با احساسات و محبت تو، روح و جانم را سرشار می‌کنم.
گر وی نظری افکند از مهر به حالم
چون ذرّه به عیوق رساند دو جهان را
هوش مصنوعی: اگر او با نگاه محبت‌آمیزش به حال من نگاهی بیندازد، مانند این است که هر ذره‌ای را به عظمتی بزرگ و جهانیر برساند.
دانی سر و جان در ره عشقت که فدا کرد؟
آن کس که نترسید چنین سود و زیان را
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که چه کسی برای عشق تو جان و دلش را فدای تو کرده است؟ آن شخصی که از آسیب‌ها و فایده‌ها نترسید و شجاعت به خرج داد.
راهیست خطرناک درین بادیه رفتن
لیکن خطری نیست درین راهروان را
هوش مصنوعی: در این دشت، سفر کردن کار خطرناکی است، اما مسافرانی که در این راه هستند، از خطری در امانند.
آنست که دل بردن ما پیش تو سهلست
اینست که دلداده پسندد همه آن را
هوش مصنوعی: این یعنی که برای ما آسان است که دل را پیش تو ببریم، زیرا دلداده همیشه آنچه را که دوست دارد می‌پسندد.
آوخ که بمردیم درین درد و کسی نیست
کز لطف دوایی کند این درد نهان را
هوش مصنوعی: ای کاش که در این درد و رنج جان سپردیم و هیچ کس نیست که با لطف و محبتش، درمانی برای این درد پنهان ما بیاورد.
گر بگذرد از روی تلطّف بر ما دوست
در دیده کنم جای چنان سرو روان را
هوش مصنوعی: اگر دوست با لطافت از کنار ما بگذرد، در چشمانم جای چنین سرو زیبایی را می‌بینم.
هرکس که دو ابروی تو با غمزه ی خون ریز
بیند بکند جان سپر آن تیر و کمان را
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و جذابیت چشمان تو را ببیند، به راحتی جانش را فدای آن تیر و کمانی می‌کند که دلش را هدف قرار داده است.
انگشت تحیر بگزم چون که ببینم
از قدرت معبود جهان ماه رخان را
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی و قدرت خدایی که ماه رخان را آفریده نگاه می‌کنم، به شدت متحیر می‌شوم و احساس شگفتی می‌کنم.