شمارهٔ ۱۶۳
عیدیست مبارک که کس آن عید ندیدهست
وز باد صبا هیچ کس آن بو نشنیدهست
در گوش دل آمد سحر از هاتف غیبم
کین عید به بخت شه شهزاده سعیدست
ایام خزانست ولیک از نظر لطف
در باغ سعادات همه سبزه دمیدهست
از گلبن امید برآمد گل دولت
ورنه به چنین فصل گل از باغ که چیدهست
جویان هلال شب عیدند خلایق
خورشید درخشنده در این عید رسیدهست
در عید صیامت طرب و خرمی اولیست
زیرا که قدوم شه شهزاده دو عیدست
آهوی تتاری که در او نافه چینست
بویی مگر از گلشن لطف تو شنیدهست
تا سرو روان، قدّ تو را دید به بستان
از شرم چنان قامت رعنات خمیدهست
زان روز که محروم ز الطاف عمیمم
خونم ز دل و دیدهٔ غمدیده چکیدهست
از جان چو دعاگوی و ثناخوان به جهانم
از عین عنایت ز چه رو بنده بعیدست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عیدیست مبارک که کس آن عید ندیدهست
وز باد صبا هیچ کس آن بو نشنیدهست
هوش مصنوعی: این عید خجستهای است که هیچکس نظیر آن را تا به حال ندیده و بویی که از باد صبا میآید، هیچکس تا کنون نشنیده است.
در گوش دل آمد سحر از هاتف غیبم
کین عید به بخت شه شهزاده سعیدست
هوش مصنوعی: در دل من صدای نغمهای از عالم غیب شنیده میشود که میگوید این روز جشن، برای خوشبختی و سعادت فرزند پادشاهی خاص است.
ایام خزانست ولیک از نظر لطف
در باغ سعادات همه سبزه دمیدهست
هوش مصنوعی: روزگار خزان است، اما به لطف الهی در باغ سعادت همه جا سبز و خرم است.
از گلبن امید برآمد گل دولت
ورنه به چنین فصل گل از باغ که چیدهست
هوش مصنوعی: از باغ امید، گل خوشبختی شکوفا شد، وگرنه در این فصل فصل گل، چه کسی از باغ چیده است؟
جویان هلال شب عیدند خلایق
خورشید درخشنده در این عید رسیدهست
هوش مصنوعی: مردم به دنبال هلال ماه در شب عید هستند، در حالی که خورشید درخشان این عید فرارسیده است.
در عید صیامت طرب و خرمی اولیست
زیرا که قدوم شه شهزاده دو عیدست
هوش مصنوعی: در روز عید فطر، شادمانی و خوشحالی اهمیت بیشتری پیدا میکند، چون ورود پادشاه به این مراسم، خود دو عید را به همراه دارد.
آهوی تتاری که در او نافه چینست
بویی مگر از گلشن لطف تو شنیدهست
هوش مصنوعی: یک آهو از سرزمین تاتار که در وجودش بوی خوشی مثل نسیم بهاری وجود دارد، شاید تنها از باغ محبت تو این عطر را استشمام کرده است.
تا سرو روان، قدّ تو را دید به بستان
از شرم چنان قامت رعنات خمیدهست
هوش مصنوعی: وقتی که سرو بلند قد تو را در باغ دید، از شدت شرم، قامت زیبا و رعنای تو را خم کرد.
زان روز که محروم ز الطاف عمیمم
خونم ز دل و دیدهٔ غمدیده چکیدهست
هوش مصنوعی: از آن روزی که از رحمتهای بیپایان خداوند محروم شدم، اشک و خونم از دل و چشم گریانم ریخته است.
از جان چو دعاگوی و ثناخوان به جهانم
از عین عنایت ز چه رو بنده بعیدست
هوش مصنوعی: وقتی از عمق جانم دعا و ستایش تو را میکنم، به نظر میرسد که به خاطر لطف و توجهی که به من داری، وجود من در این دنیا نباید دور از رحمت تو باشد.
حاشیه ها
1403/10/22 02:12
احسان نظری
به به

جهان ملک خاتون