گنجور

شمارهٔ ۱۵۸

مرا رخسار مه رویی پسندست
که از زلفش مرا بویی پسندست
به ما باری نمی آید ز بد نیک
تو را گر گفت بدگویی پسندست
بگفتم زلف او گیرم فرادست
خطا گفتم مرا بویی پسندست
نه بوی و روی باشد حاصل از دوست
به دلبر خوی دلجویی پسندست
دل من در خم چوگان زلفش
به میدان جفا گویی پسندست
فغان و ناله و زاری درویش
اگر بر هر سر کویی پسندست
تو را از جان جهان جوید که او را
به چشم دل نه هر رویی پسندست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا رخسار مه رویی پسندست
که از زلفش مرا بویی پسندست
هوش مصنوعی: من به چهره‌ی زیبا و دلربایی که از زلفش بویی به مشامم می‌رسد، علاقه‌مندم.
به ما باری نمی آید ز بد نیک
تو را گر گفت بدگویی پسندست
هوش مصنوعی: اگر کسی به بدگویی درباره تو بپردازد، این موضوع برای ما هیچ ارزشی ندارد و تاثیر منفی‌ای بر ما نخواهد گذاشت.
بگفتم زلف او گیرم فرادست
خطا گفتم مرا بویی پسندست
هوش مصنوعی: گفتم که زلف او را بگیرم، اما اشتباه کردم، چون بویی از او خوشایند من است.
نه بوی و روی باشد حاصل از دوست
به دلبر خوی دلجویی پسندست
هوش مصنوعی: نه بوی خوش و نه زیبایی ظاهری، بلکه محبت و دلجویی از طرف معشوق، برای دلبر و محبوب من اهمیت دارد.
دل من در خم چوگان زلفش
به میدان جفا گویی پسندست
هوش مصنوعی: دل من در پیچ و تاب زلف او در میدانی از سختی و بی‌رحمی، گویا خوشحال است.
فغان و ناله و زاری درویش
اگر بر هر سر کویی پسندست
هوش مصنوعی: درویش اگر در جایی فریاد و ناله کند، این حق اوست که در هر جایی پذیرفته شود و به آن اهمیت داده شود.
تو را از جان جهان جوید که او را
به چشم دل نه هر رویی پسندست
هوش مصنوعی: عشق و علاقه واقعی نیاز به درکی عمیق و معنوی دارد و تنها به زیبایی‌های ظاهری محدود نمی‌شود. واقعیات عاطفی و روحی بیشتر از ظاهر مورد توجه قرار می‌گیرد.