گنجور

شمارهٔ ۱۵۶

تا مرا دیده ز دیدار تو مهجور شده‌ست
بی تکلف دلم از درد تو مهجور شده‌ست
تا برفتی ز برم ای بت بگزیدهٔ من
صبر و آرام و قرار از دل ما دور شده‌ست
دل برفت از بر من تا تو برفتی ز برم
وین زمان هم نفس آن مه منظور شده‌ست
نرگس شوخ ورا بین که چو شورانگیزست
مست بوده‌ست و ببین باز چه مخمور شده‌ست
شمع و کاشانهٔ جانی و جهانی دانم
بی فروغ رخ زیبای تو بی نور شده‌ست
تا به من خیل خیال تو مظفّر گشته‌ست
لشکر عشق تو بر دل همه منصور شده‌ست
شهد شیرین لب او که دوای دل ماست
نیک بنگر که ز آمد شد زنبور شده‌ست
شاهباز دل سرگشته که گردد به جهان
باز پیش غم عشق تو چو عصفور شده‌ست
وصف رخسار ترا من نتوانم گفتن
نازنینا به جهان حسن تو منشور شده‌ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا مرا دیده ز دیدار تو مهجور شده‌ست
بی تکلف دلم از درد تو مهجور شده‌ست
هوش مصنوعی: چشمم از دیدن تو محروم شده و به همین خاطر دل من بی‌تکلف و بدون هیچ زحمتی از درد تو دور مانده است.
تا برفتی ز برم ای بت بگزیدهٔ من
صبر و آرام و قرار از دل ما دور شده‌ست
هوش مصنوعی: وقتی تو از کنارم رفتی، ای دلبر محبوب من، صبر و آرامش از دل ما رخت بربسته و دیگر در وجودمان جایی ندارد.
دل برفت از بر من تا تو برفتی ز برم
وین زمان هم نفس آن مه منظور شده‌ست
هوش مصنوعی: دل من از وقتی که تو از کنارم رفتی، کم‌کم حس و حال خود را از دست داد. اکنون هم که آن ماه زیبای تو در نظر من است و به یاد تو هستم.
نرگس شوخ ورا بین که چو شورانگیزست
مست بوده‌ست و ببین باز چه مخمور شده‌ست
هوش مصنوعی: به شکلی زیبا نرگس را نگاه کن، او به اندازه‌ای دلربا و شگفت‌انگیز است که در حال خواب و مستی به سر می‌برد و حالا ببین که دوباره چطور غرق در مستی شده است.
شمع و کاشانهٔ جانی و جهانی دانم
بی فروغ رخ زیبای تو بی نور شده‌ست
هوش مصنوعی: شمع و خانه‌ی جان من و دنیا بدون روشنی چهره‌ی زیبا و درخشان تو، تاریک و بی‌نور شده است.
تا به من خیل خیال تو مظفّر گشته‌ست
لشکر عشق تو بر دل همه منصور شده‌ست
هوش مصنوعی: تصور تو برای من مانند سپاهی است که عشق تو دل همه را فتح کرده و آنها را سرشار از آن کرده است.
شهد شیرین لب او که دوای دل ماست
نیک بنگر که ز آمد شد زنبور شده‌ست
هوش مصنوعی: شیرینی لب او مانند شهدی است که برای دل‌های ما درمانی است. خوب نگاه کن که زنبور به خاطر این شهد به اینجا آمده است.
شاهباز دل سرگشته که گردد به جهان
باز پیش غم عشق تو چو عصفور شده‌ست
هوش مصنوعی: پرنده بزرگ و پرتوانی که دلش گم‌گشته است، در این جهان چگونه می‌تواند به پرواز درآید؟ در پیش عشق تو، همچون پرنده‌ای کوچک و بی‌حرکت شده است.
وصف رخسار ترا من نتوانم گفتن
نازنینا به جهان حسن تو منشور شده‌ست
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم زیبایی چهره‌ات را به زبان بیاورم، ای نازنین؛ زیبایی تو به قدری درخشنده است که در تمام جهان شناخته شده است.