گنجور

شمارهٔ ۱۵۵

دل من با غم عشق تو چنان خو کرده‌ست
که جهان را به سوی عشق تو یکسو کرده‌ست
مردم دیدهٔ غمدیده‌ام از دست غمت
خون دل را ز فراقت همه در جو کرده‌ست
طوطی جان من خسته قناعت نکند
شکّرین لعل تواَش بین که چه بدخو کرده‌ست
گل روی تو به بستان ملاحت هر دم
بلبل آسای مرا بین که سخنگو کرده‌ست
در خیال قد و بالا و میانت باری
تن ما را ز غم عشق تو چون مو کرده‌ست
تا ز چوگان دو زلفت ز سر جور و جفا
دل ما را به سر کوی تو چون گو کرده‌ست
قوت روحم شده و قوّت جانم بخشید
دل ما در سر زلفین تو تا خو کرده‌ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل من با غم عشق تو چنان خو کرده‌ست
که جهان را به سوی عشق تو یکسو کرده‌ست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو به قدری عادت کرده که تمام دنیا را به سمت عشق تو متمایل کرده است.
مردم دیدهٔ غمدیده‌ام از دست غمت
خون دل را ز فراقت همه در جو کرده‌ست
هوش مصنوعی: مردم همچون من در محنت و ناراحتی از درد جدایی تو، تحمل کرده و به سختی روزگار می‌گذرانند. همه به خاطر غم تو، خون دل می‌خورند و به سامان نمی‌آیند.
طوطی جان من خسته قناعت نکند
شکّرین لعل تواَش بین که چه بدخو کرده‌ست
هوش مصنوعی: پرنده‌ام، جان من خسته است و راضی نمی‌شود به کم. خوشبختی تو را ببین که وقتی با بدی برخورد کرده است، باز هم شکرین و زیباست.
گل روی تو به بستان ملاحت هر دم
بلبل آسای مرا بین که سخنگو کرده‌ست
هوش مصنوعی: گل زیبای تو در باغچه باعث شده است که بلبل همیشه در آرامش باشد و به خاطر تو آواز بخواند. من هم که سخن‌گوی دل بلبل هستم، این را می‌بینم.
در خیال قد و بالا و میانت باری
تن ما را ز غم عشق تو چون مو کرده‌ست
هوش مصنوعی: در خیال تو، قامت زیبا و اندامت باعث شده است که درد و غم عشق تو بر تن ما مانند مویی لطیف شده باشد.
تا ز چوگان دو زلفت ز سر جور و جفا
دل ما را به سر کوی تو چون گو کرده‌ست
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر موهای بلند و تارهای زیبایت که در اندیشه و رفتار تو نمایان است، دچار آشفتگی و سردرگمی شده است. ما در انتظار جلوه‌ای از عشق و زیبایی تو هستیم که ما را به کوی و یاد تو بکشاند.
قوت روحم شده و قوّت جانم بخشید
دل ما در سر زلفین تو تا خو کرده‌ست
هوش مصنوعی: دل من با زیباترین زلف‌های تو آشنا و صمیمی شده و این محبت به من قوت و انرژی بخشیده است.