گنجور

شمارهٔ ۱۵۳

دلم ز درد فراقش فغان برآورده‌ست
مرا فراق عزیزان ز جان برآورده‌ست
گل وصال امید درخت دلداران
به بخت من همه جور زمان برآورده‌ست
ز تیر غمزه‌اش ای دل حذر کنی اولی
که ترک مست ز ترکش کمان برآورده‌ست
رخش ز شرم ببرده‌ست رنگ و بوی گل
لبش به شکّر مصری زیان برآورده‌ست
میان صحن چمن قامت چو شمشادش
دمار از قد سرو روان برآورده‌ست
اگرچه نیست جهان را وفا ولیک ز بخت
جفا دو دست به کار جهان برآورده‌ست
به کام دشمن بدگو همیشه باد آنکس
که دوستان همه از دوستان برآورده‌ست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ز درد فراقش فغان برآورده‌ست
مرا فراق عزیزان ز جان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری او به شدت ناله و فریاد می‌زند و این دوری از عزیزانم چنان بر جانم سنگینی می‌کند که طاقت از من بریده است.
گل وصال امید درخت دلداران
به بخت من همه جور زمان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: گل خوشبختی و عشق، که نماد آرزوهای دل سوختگان است، به همه سختی‌ها و چالش‌های زندگی من به طرز شگفت‌انگیزی رشد و شکوفایی یافته است.
ز تیر غمزه‌اش ای دل حذر کنی اولی
که ترک مست ز ترکش کمان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: ای دل، از تیر نگاه او بپرهیز؛ زیرا او به زودی چون کمانش تیرش را رها می‌کند و دل‌ها را در می‌نشاند.
رخش ز شرم ببرده‌ست رنگ و بوی گل
لبش به شکّر مصری زیان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: سخن از آن است که زیبایی و دلربایی چهره‌اش چنان است که هر گل و رنگی در برابرش کم رنگ و بی‌معنا می‌شود و لب‌هایش طوری شیرین و دلنشین است که گویی خود شکر در حال لطافت و شیرینی است.
میان صحن چمن قامت چو شمشادش
دمار از قد سرو روان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: در میانه‌ی باغ، قامت او مانند شمشاد است، و از قد بلندی که دارد، سرو را به تحیر واداشته است.
اگرچه نیست جهان را وفا ولیک ز بخت
جفا دو دست به کار جهان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: هرچند که دنیا به کسی وفا نمی‌کند، اما سرنوشت نادرست به من دو دست داده تا در کارهای دنیا تلاش کنم.
به کام دشمن بدگو همیشه باد آنکس
که دوستان همه از دوستان برآورده‌ست
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که دشمنانش همیشه بدگویی او را میکنند، زیرا او کسی است که دوستانش را از دوست‌داران خود جدا نمی‌سازد.