گنجور

شمارهٔ ۱۴۸

بشد عمری که دارم بر خدا دست
که گیرد یک شبم وصل شما دست
ز دستم بر نمی خیزد جز این هیچ
که بردارم ز هجرت بر دعا دست
ز بخت خود نمی دانم که یک شب
دهد وصل نگارم گوییا دست
ز پای افتادم از هجران چه بودی
گرم دادی ز وصلت مومیا دست
طبیب من تویی دردم فزون شد
مدار آخر به دردم از دوا دست
به دیده خاک راهت را برفتم
ندادم بهتر از این توتیا دست
جفا تا کی کنی بر زیردستان
بدار ای نور دیده از جفا دست
وفاداری کنی زنهار مگذار
زمانی از گریبان وفا دست
رقیب از من چه می خواهی خدا را
بدار از دامن این بی نوا دست
قناعت گر کنی نفس ستمگر
نباشد پادشا را بر گدا دست
به پای شوق پیمودم جهان را
بگیر از روی دلداری مرا دست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشد عمری که دارم بر خدا دست
که گیرد یک شبم وصل شما دست
هوش مصنوعی: عمر من در حالی گذشت که امید دارم در یک شب به وصال شما برسم.
ز دستم بر نمی خیزد جز این هیچ
که بردارم ز هجرت بر دعا دست
هوش مصنوعی: از من برنمی‌آید هیچ کاری جز این که در این سفر، فقط دعا را همچون یک بار بر دست بگیرم.
ز بخت خود نمی دانم که یک شب
دهد وصل نگارم گوییا دست
هوش مصنوعی: نمی‌دانم که از سرنوشت خودم چه می‌خواهم، شاید یک شب فرصتی پیش بیاید تا معشوقم را در آغوش بگیرم.
ز پای افتادم از هجران چه بودی
گرم دادی ز وصلت مومیا دست
هوش مصنوعی: از عشق تو به زمین افتادم و از شدت دوری، چه بر من گذشت. تو مرا با محبت‌های خود مانند موم گرم کردی، اما حالا از هم دوریم.
طبیب من تویی دردم فزون شد
مدار آخر به دردم از دوا دست
هوش مصنوعی: تو پزشک منی و دردم بیشتر شده است، بنابراین از درمان بی‌فایده‌ات دست بردار.
به دیده خاک راهت را برفتم
ندادم بهتر از این توتیا دست
هوش مصنوعی: چشمم را به زمین انداختم تا به تو نگاه نکنم و نتوانستم چیزی بهتر از این در اختیار تو قرار دهم.
جفا تا کی کنی بر زیردستان
بدار ای نور دیده از جفا دست
هوش مصنوعی: ای نور چشم، تا کی بر زیر دستان خود ظلم و بی‌رحمی می‌کنی؟ از این بدی دست بردار.
وفاداری کنی زنهار مگذار
زمانی از گریبان وفا دست
هوش مصنوعی: اگر به کسی وفا و صداقت داری، هرگز اجازه نده که در میانه راه و در زمانی از این نوع رابطه کوتاه بیایی.
رقیب از من چه می خواهی خدا را
بدار از دامن این بی نوا دست
هوش مصنوعی: ای رقیب، چه چیزی از من می‌خواهی؟ خدا را شاهد بگیر که از این انسان بیچاره دست بردار.
قناعت گر کنی نفس ستمگر
نباشد پادشا را بر گدا دست
هوش مصنوعی: اگر رضایت به داشته‌های خود داشته باشی، دیگر نفس، که می‌تواند ظلم‌گر باشد، بر تو حاکم نخواهد بود و در نتیجه، پادشاهی هم نمی‌تواند بر تو سلطه‌ای داشته باشد.
به پای شوق پیمودم جهان را
بگیر از روی دلداری مرا دست
هوش مصنوعی: با عشق و شوق به سفر رفتم، از تو می‌خواهم که مرا در این مسیر پشتیبانی کنی و دلداری بدهی.