شمارهٔ ۱۴۴
در چشم ما خیال سهی سرو بس خوشست
قد صنوبرش بر ما خوب و دلکشست
بر یاد آن دو روی چو گلنار و لعل لب
همچون سپند جان جهانی بر آتشست
آن ترک نیمه مست چه خوردست گوییا
کز باده هر دو نرگس او مست و سر خوشست
زلف تو را چه بود که از باد صبحدم
دایم چو خاطر من مسکین مشوّش است
ما سر نهاده در قدم آن صنم به راه
سرو قدش کشیده به هر جا و سرکشست
روزی ز زلف دوست نسیمی به دل رسید
جان جهان هنوز از آن بوی در غشست
از دست روز هجر تو این نور چشم من
دست دلم ز خون دو دیده منقّشست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در چشم ما خیال سهی سرو بس خوشست
قد صنوبرش بر ما خوب و دلکشست
هوش مصنوعی: در نظر ما، خیالی زیبا مثل سرو، بسیار دلنشین است و قد بلندی که مانند صنوبر دارد، برای ما خوشایند و جذاب به نظر میرسد.
بر یاد آن دو روی چو گلنار و لعل لب
همچون سپند جان جهانی بر آتشست
هوش مصنوعی: به یاد آن دو چهره که مانند گل سرخ و لعل هستند، لبهایی که مانند سپند (مادهی معطر) دل را میسوزانند و جان جهانی را به آتش کشیدهاند.
آن ترک نیمه مست چه خوردست گوییا
کز باده هر دو نرگس او مست و سر خوشست
هوش مصنوعی: آن جوان خوشچهره و نیمه مست چنان به نظر میرسد که انگار از شراب نوشیده و به همین خاطر چشمان زیبا و گیراش نیز مست و شاداب به نظر میآید.
زلف تو را چه بود که از باد صبحدم
دایم چو خاطر من مسکین مشوّش است
هوش مصنوعی: زلف تو چه ویژگیای دارد که همواره مانند خیال پریشان من تحت تاثیر نسیم صبحگاهی است؟
ما سر نهاده در قدم آن صنم به راه
سرو قدش کشیده به هر جا و سرکشست
هوش مصنوعی: ما که سر به پای آن معشوق گذاردهایم، مانند درختی با قامت بلند، در هر جا به خاطر زیبایی او سر به زیر داریم و در هر گوشهای به عشق او سرگردانیم.
روزی ز زلف دوست نسیمی به دل رسید
جان جهان هنوز از آن بوی در غشست
هوش مصنوعی: روزی نسیمی از زلف دوست به دل رسید که هنوز جان جهان تحت تأثیر آن بوی خوش است و در حال غش رفتن است.
از دست روز هجر تو این نور چشم من
دست دلم ز خون دو دیده منقّشست
هوش مصنوعی: در روزهای جدایی تو، چشمانم نور خود را از دست دادهاند و دل من از اشکهای دو چشمانم پر از حسرت و رنج شده است.