گنجور

شمارهٔ ۱۳

تا که دل مایل آن سرو روانست مرا
خون دل در غمش از دیده روانست مرا
گرچه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
چه توان کرد که او روح و روانست مرا
همه را دوستی و مهر به دل می باشد
میل با روی چو مهر تو به جانست مرا
خلق گویند چو بلبل به چمن ناله مکن
چه کنم چون هوس لاله رخانست مرا
به سرو جان تو سوگند که باری شب و روز
یاد لعل لب تو ورد زبانست مرا
گرچه دل بردی و آنگه به جفا بشکستی
مهر و پیوند و وفا با تو همانست مرا
نا امید از کرم دوست نمی شاید بود
لطف دلدار امید دو جهانست مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا که دل مایل آن سرو روانست مرا
خون دل در غمش از دیده روانست مرا
هوش مصنوعی: وقتی دلم به سوی آن جوانی که مانند سرو خوش‌هیکل و روان است گرایش پیدا می‌کند، در غم او اشک‌هایم از چشمانم جاری می‌شود و دل‌تنگی‌ام را نشان می‌دهد.
گرچه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
چه توان کرد که او روح و روانست مرا
هوش مصنوعی: هرچند او به من بی‌محلی کرد و مرا نادیده گرفت، اما چه کنم که او برای من مانند روح و جان است.
همه را دوستی و مهر به دل می باشد
میل با روی چو مهر تو به جانست مرا
هوش مصنوعی: همه انسان‌ها در دل خود عشق و دوستی دارند، ولی من تمایل و محبت قلبی‌ام به تو، مانند نور خورشید بر جانم تابیده است.
خلق گویند چو بلبل به چمن ناله مکن
چه کنم چون هوس لاله رخانست مرا
هوش مصنوعی: مردم می‌گویند مانند بلبل در باغ ناله نکن، اما من چه کنم که عشق و زیبایی گل‌های لاله در وجودم شعله‌ور است.
به سرو جان تو سوگند که باری شب و روز
یاد لعل لب تو ورد زبانست مرا
هوش مصنوعی: به درخت سرو جان تو سوگند که هر لحظه و هر روز یاد لب‌های زیبایت همواره در ذهن من است.
گرچه دل بردی و آنگه به جفا بشکستی
مهر و پیوند و وفا با تو همانست مرا
هوش مصنوعی: اگرچه تو دل مرا بردی و به ناحق محبت و ارتباط و وفایم را شکستی، اما احساسات من به تو همچنان پابرجا و تغییر ناپذیر است.
نا امید از کرم دوست نمی شاید بود
لطف دلدار امید دو جهانست مرا
هوش مصنوعی: ناامید بودن از لطف و بخشش دوستان جایز نیست، چون محبت و مهربانی معشوق، برای من امیدی در دو جهان به حساب می‌آید.