شمارهٔ ۱۲۹۹
گرم بودی به وصلت اختیاری
نبودی بر دلم از هجر باری
دلم بر آتش رخسارت ای جان
چو زلف تو نمی گیرد قراری
نه یاری داد بختم در فراقت
که تا گردم به وصلت بختیاری
چو باری بر نگیری از دل من
نظر کن بر من دلخسته باری
جفا چندین مکن بر حال زارم
ببخشا بر دل زاری نزاری
ربود از من به دستان دل نگارم
ندیده کس بدین دستان نگاری
نپرسی از من دلخسته دانم
جهان را نیست پیشت اعتباری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرم بودی به وصلت اختیاری
نبودی بر دلم از هجر باری
هوش مصنوعی: اگر در کنار تو بودم و به وصالت میرسیدم، دیگر بر دلم از دوریات سنگینی نمیکرد.
دلم بر آتش رخسارت ای جان
چو زلف تو نمی گیرد قراری
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی تو در آتش است، مانند موهای تو که هیچ آرامشی ندارد.
نه یاری داد بختم در فراقت
که تا گردم به وصلت بختیاری
هوش مصنوعی: بخت من در دلتنگی و جدایی از تو، به من یاری نرساند که به وصالت برسم و خوشبخت شوم.
چو باری بر نگیری از دل من
نظر کن بر من دلخسته باری
هوش مصنوعی: اگر از دل من به دوش بار سنگینی نگیری، به چشمان من نگاه کن و ببین که چقدر دلشکستهام.
جفا چندین مکن بر حال زارم
ببخشا بر دل زاری نزاری
هوش مصنوعی: بر حال بد من اینقدر سخت نگیر و بر دل آزردهام رحم کن.
ربود از من به دستان دل نگارم
ندیده کس بدین دستان نگاری
هوش مصنوعی: دلبر من با دستان زیبا و دلربایش، بدون اینکه کسی از این زیبایی باخبر باشد، محبت و شوق من را به خود جلب کرده است.
نپرسی از من دلخسته دانم
جهان را نیست پیشت اعتباری
هوش مصنوعی: از من نپرس درباره دنیای پر از غم که میدانم هیچ ارزشی ندارد در مقابل تو.