گنجور

شمارهٔ ۱۲۹۴

صبا بازآ که درمانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری
منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری
طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری
بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری
بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری
نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبا بازآ که درمانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، دوباره بازگرد که تو درمان دل شکسته‌ام را داری و بوی خوش زلف محبوبم از آن توست.
منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری
هوش مصنوعی: من در غم و دوری تو در درد و رنج هستم و تو دارو و درمان دل و جانم را در دست داری.
طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری
هوش مصنوعی: پزشکان از درمان من ناامید شده‌اند و دردی که دارم را فقط تو می‌دانی که چگونه درمانش کنی.
بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری
هوش مصنوعی: بیا و بوی موهایت را بیاور، که من در این دوری ناراحت و آشفته‌ام و تو در آرامش قرار داری.
بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری
هوش مصنوعی: به او بگو که من یک مسکین هستم و خداوند را تنها به خاطر تو می‌پرستم. من در زندگی‌ام بی‌هدف و سرگشته‌ام، اما تو آن سامان و آرامش را داری.
نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری
هوش مصنوعی: نگو که ای معشوق محبوب من، تا چه زمانی من بی‌خبر و سردرگم در عشق تو هستم. تو در حال تماشای من هستی.