گنجور

شمارهٔ ۱۲۹۱

نگارینا ز نامم ننگ داری
به خون جان مرا آهنگ داری
نبخشی بر من رنجور مهجور
چرا آخر دلی چون سنگ داری
مرا با تو سر صلحست باری
اگر با ما تو رای جنگ داری
دلم بردی و در خونش فکندی
به دستان صد چنین نیرنگ داری
دلت بر من نمی سوزد همانا
که بر آئینه دل زنگ داری
به غور حال زار عاشقان رس
که هوش و رای با فرهنگ داری
نظر کن بر گدای خویش زیراک
ز شاهی در جهان اورنگ داری
دلا گر عاقلی در موسم گل
دو گوش هوش را بر چنگ داری
ببردی آبروی من از آن روی
که باد از وصل او در چنگ داری
چرا بی روی خوبت ای دلارام
جهان بر من چو زندان تنگ داری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگارینا ز نامم ننگ داری
به خون جان مرا آهنگ داری
هوش مصنوعی: عزیزم، از نام من دل خوشی نداری و در دل خود کینه‌ای زنده‌داری که جانم را مورد آزار قرار می‌دهد.
نبخشی بر من رنجور مهجور
چرا آخر دلی چون سنگ داری
هوش مصنوعی: چرا به من که تنها و دردمند هستم، محبت نمی‌کنی؟ دلیلش چیست که دلی به سختی سنگ داری؟
مرا با تو سر صلحست باری
اگر با ما تو رای جنگ داری
هوش مصنوعی: من با تو به صلح می‌آیم، اما اگر تو تصمیم به جنگ با ما داری، باید بگویم...
دلم بردی و در خونش فکندی
به دستان صد چنین نیرنگ داری
هوش مصنوعی: دل مرا ربوده‌ای و در خون آن گذاشته‌ای، در دستان تو، صدها چنین فریبی وجود دارد.
دلت بر من نمی سوزد همانا
که بر آئینه دل زنگ داری
هوش مصنوعی: دل تو برای من درد نمی‌کشد، زیرا خودت هم در دل زنگاری داری.
به غور حال زار عاشقان رس
که هوش و رای با فرهنگ داری
هوش مصنوعی: به عمق احوال دلزرگان عشق درنگر که تو با ادب و دانش باهوشی.
نظر کن بر گدای خویش زیراک
ز شاهی در جهان اورنگ داری
هوش مصنوعی: به کسی که به او نیاز داری و او را تحت حمایت خود داری، توجه کن، زیرا در این دنیا تو مقام و جایگاهی داری که شاهی هم ممکن است حسرت آن را بخورد.
دلا گر عاقلی در موسم گل
دو گوش هوش را بر چنگ داری
هوش مصنوعی: ای دل، اگر عاقل هستی، در فصل گل، دو گوش خود را به شنیدن زیبایی‌ها و لذایذ طبیعت باز کن و از خوشی‌ها بهره‌مند شو.
ببردی آبروی من از آن روی
که باد از وصل او در چنگ داری
هوش مصنوعی: به خاطر روی زیبایت، آبروی من را بردی، همچنان که باد در دستان تو از نزدیکی او می‌وزد.
چرا بی روی خوبت ای دلارام
جهان بر من چو زندان تنگ داری
هوش مصنوعی: چرا ای معشوق دل‌ربا، مانند زندانی تنگ، بی‌وجود تو در این دنیا، بر من سخت می‌گذرد؟