شمارهٔ ۱۲۸۷
صبا اگر به سر کوی او گذر داری
بگو چه از بت رعنای من خبر داری
به سالها نفسی یاد ما کند یا نی
تو حال زار دل عاشقان ز بر داری
اگرچه یاد من خسته دل نمی آرد
بگویش از من مسکین مجال اگر داری
که عهد ما بشکستی و مهر ببریدی
شنیده ام که به جایم کسی دگر داری
اگرچه هست تو را دیگری مکن خوارم
به حال زار من خسته گر نظر داری
چه بی وفا صنمی ای نگار سنگین دل
دلت دهد که دل از یار خویش برداری
دلم ببردی و خوردی به جان ما زنهار
عزیز من تو بگو با جهان چه سر داری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا اگر به سر کوی او گذر داری
بگو چه از بت رعنای من خبر داری
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی از کوی معشوق گذر کند، بگو آیا خبری از زیبایی محبوب من دارد؟
به سالها نفسی یاد ما کند یا نی
تو حال زار دل عاشقان ز بر داری
هوش مصنوعی: سالها میگذرد و ممکن است که اندکی به یاد ما باشی یا نه. تو احوال دلهای دلباختگان را از یاد ببری.
اگرچه یاد من خسته دل نمی آرد
بگویش از من مسکین مجال اگر داری
هوش مصنوعی: اگرچه تو به خاطر دلتنگیام یادم نمیکنی، اما اگر فرصتی داری به او بگو که من، مسکین و بیچاره، در انتظارم.
که عهد ما بشکستی و مهر ببریدی
شنیده ام که به جایم کسی دگر داری
هوش مصنوعی: شما پیوندی که میان ما بود را گسستی و عشق و محبت را از میان بردی. شنیدهام که به جای من، شخص دیگری در دل تو جا دارد.
اگرچه هست تو را دیگری مکن خوارم
به حال زار من خسته گر نظر داری
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است کسی دیگر را در زندگی تو داشته باشی، اما مرا تحقیر نکن و به حال خراب و خستهام توجه کن.
چه بی وفا صنمی ای نگار سنگین دل
دلت دهد که دل از یار خویش برداری
هوش مصنوعی: ای معشوق بی وفا، تو که دل سنگینی داری، آیا دلت به حال من نمیسوزد که به راحتی از عشق خود دل بکنم؟
دلم ببردی و خوردی به جان ما زنهار
عزیز من تو بگو با جهان چه سر داری
هوش مصنوعی: دلم را بردی و به جان ما آسیب زدی، ای عزیزم، قسم به تو که با جهانی که در آن هستی چه میکنی؟