شمارهٔ ۱۲۸۶
ای که ز دولت و اقبال تو برخورداری
برخور از عمر و جوانی که تو در خور داری
چون دلت می دهد ای سنگدل عهد شکن
بی خطایی که ازین غمزده دل برداری
دل نداری و گرت هست دلش نتوان گفت
آن مگر آهن و سنگست که در بر داری
گفتمش زلف تو در خواب ببینم گفتا
این محالست چه سوداست که در سر داری
ای به شیرین سخنی خسرو خوبان جهان
شور فرهاد چه دانی تو که شکّر داری
چون لب و کام من از جام وصالت خشکست
دایم از گریه چرا دامن من تر داری
چون تو مجموعه لطفی ز چه در شأن جهان
بیشتر آیت جورست که از بر داری
شاد بادا دلت از من چه غمت خواهد بود
تو که در ملک جهان این همه غمخور داری
از جهان کام چه جویی دگر ای خام طمع
چون همه کام دل دوست میسّر داری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که ز دولت و اقبال تو برخورداری
برخور از عمر و جوانی که تو در خور داری
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر خوشبختی و شانس خود بهرهمند هستی، از عمر و جوانیات به خوبی استفاده کن، زیرا تو لیاقت این را داری.
چون دلت می دهد ای سنگدل عهد شکن
بی خطایی که ازین غمزده دل برداری
هوش مصنوعی: وقتی که دلت به درد میآید، ای سنگدل که به عهد خود وفا نکردی، میتوانی بیهیچ گناهی دل این غمزده را شاد کنی.
دل نداری و گرت هست دلش نتوان گفت
آن مگر آهن و سنگست که در بر داری
هوش مصنوعی: اگر دل نداری و اگر هم داری، نمیتوانی آن را بیان کنی، پس چیزی که در سینهات هست فقط مانند آهن و سنگ بیاحساس است.
گفتمش زلف تو در خواب ببینم گفتا
این محالست چه سوداست که در سر داری
هوش مصنوعی: به او گفتم که آرزو دارم زلفهای تو را در خواب ببینم، اما او پاسخ داد که این غیر ممکن است و چه فایدهای دارد که چنین چیزی را در ذهن داشته باشی.
ای به شیرین سخنی خسرو خوبان جهان
شور فرهاد چه دانی تو که شکّر داری
هوش مصنوعی: ای کسی که با زبان شیرینت، برتر از همه زیبارویان هستی، تو چه میدانی از عشق و شوری که فرهاد در دل دارد، در حالی که خود، چون شکر شیرینی.
چون لب و کام من از جام وصالت خشکست
دایم از گریه چرا دامن من تر داری
هوش مصنوعی: چون لبهایم از نوشیدن جام محبت تو خشک شدهاند، چرا همواره دامن من را از اشکهایم برنمیدارد؟
چون تو مجموعه لطفی ز چه در شأن جهان
بیشتر آیت جورست که از بر داری
هوش مصنوعی: تو خود مجموعۀ لطف و زیبایی هستی، بنابراین چه دلیلی دارد که به جهانی که از توست، بیرحمی و سختی نشان دهی؟
شاد بادا دلت از من چه غمت خواهد بود
تو که در ملک جهان این همه غمخور داری
هوش مصنوعی: شادی همیشه در دل تو باشد، چون از من ناراحت نیستی. تو که بارها غم دیگران را به دوش میکشی و در این دنیا دغدغههای زیادی داری.
از جهان کام چه جویی دگر ای خام طمع
چون همه کام دل دوست میسّر داری
هوش مصنوعی: ای فرد نادان، چرا به دنبال خواستههای دنیوی هستی؟ وقتی که همه آرزوها و خوشیهای دلخواهت در دوستی با محبوب فراهم است.