گنجور

شمارهٔ ۱۲۸۲

چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی
چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی
به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند
که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی
هزار بار بگفتم که نشنوی زنهار
ز دوستان سخن دشمنان و نشنیدی
بگفتیم که به کام دلت رسانم زود
به کام دل نه ولیکن به جان رسانیدی
چه دوستیست که احوال ما نمی پرسی
چه دشمنیست که از یار خویش ببریدی
چه حالتیست که با بندگان نپردازی
چه صورتیست که از دوستان ببرّیدی
جهان ز دست مده بعد ازین به کام حسود
کنون [که] کام دل خویش از جهان دیدی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی
چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی
هوش مصنوعی: چه گناهی رخ داده که به یکباره عشق را از ما گرفتی؟ چه اتفاقی افتاده که از ما دور شدی و کنترل را از دست ما خارج کردی؟
به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند
که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی
هوش مصنوعی: دیگر کسی به قول و وعده‌های تو اعتماد نخواهد کرد، چون هر آنچه که گفتی، آن را فراموش کرده‌ای و به آن عمل نکردی.
هزار بار بگفتم که نشنوی زنهار
ز دوستان سخن دشمنان و نشنیدی
هوش مصنوعی: من بارها به تو گفتم که از دوستانت به حرف‌های دشمنان گوش نده ولی تو به این صحبت‌ها توجه نکردی و نشنیدی.
بگفتیم که به کام دلت رسانم زود
به کام دل نه ولیکن به جان رسانیدی
هوش مصنوعی: گفتیم که خواسته‌ات را به زودی برآورده کنم، اما نه تنها به خواسته‌ات نرسیدم، بلکه به جان و دل‌ام آسیب زدی.
چه دوستیست که احوال ما نمی پرسی
چه دشمنیست که از یار خویش ببریدی
هوش مصنوعی: چه دوستی وجود دارد که از حال ما خبر نمی‌گیرد؟ و چه دشمنتری وجود دارد که از دوستش جدا شده است؟
چه حالتیست که با بندگان نپردازی
چه صورتیست که از دوستان ببرّیدی
هوش مصنوعی: چه وضعی دارد که با بندگان و مردم خوب رفتار نمی‌کنی و چه حالتی دارد که از دوستانت دوری می‌کنی؟
جهان ز دست مده بعد ازین به کام حسود
کنون [که] کام دل خویش از جهان دیدی
هوش مصنوعی: دیگر جهان را به حسادت افراد نده، چون حالا آرزوی خود را از زندگی به دست آوردی.