شمارهٔ ۱۲۷۹
دلا خود را به مه رویی چه بندی
مرا حیران و سرگردان پسندی
چنین زار و نزارم در فراقش
بگو تا کی به عشقش کار بندی
یقین تو بار نابی از در دوست
که همچون آهوی سر در کمندی
صبا از ما بگو با آن ستمگر
نگویی در پی آزار چندی
چرا مهر از من مسکین بریدی
چرا شاخ امید از بیخ کندی
بگو من چند گریم در فراقت
به سان ابر تو چون گل بخندی
جهانا تا به کی چون مرغ زیرک
به دام زلف دلبر پای بندی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا خود را به مه رویی چه بندی
مرا حیران و سرگردان پسندی
هوش مصنوعی: ای دل، چرا خود را به زیبایی آن محبوب گره میزنی؟ من را در حیرت و سردرگمی نگه میداری، آیا این حالت را دوست داری؟
چنین زار و نزارم در فراقش
بگو تا کی به عشقش کار بندی
هوش مصنوعی: در این شرایط اندوهناک و رنجور از دوریاش، از تو خواهش میکنم بگو تا چه زمانی باید به عشقش ادامه بدهم.
یقین تو بار نابی از در دوست
که همچون آهوی سر در کمندی
هوش مصنوعی: یقین تو همانند یک گنج باارزش از سمت دوست است که همچون آهویی در چنگال دام قرار دارد.
صبا از ما بگو با آن ستمگر
نگویی در پی آزار چندی
هوش مصنوعی: ای نسیم، از ما بگو، اما به آن ظالم نگو که در پی آزار چند نفر است.
چرا مهر از من مسکین بریدی
چرا شاخ امید از بیخ کندی
هوش مصنوعی: چرا محبت را از من دور کردی؟ چرا امیدم را از ریشه قطع کردی؟
بگو من چند گریم در فراقت
به سان ابر تو چون گل بخندی
هوش مصنوعی: بگو من چند بار به خاطر دوری تو اشک میریزم، مثل ابرهایی که باران میریزند، تو هم مثل یک گل بخند.
جهانا تا به کی چون مرغ زیرک
به دام زلف دلبر پای بندی
هوش مصنوعی: دنیا تا کی باید مانند مرغی زیرک که در دام زلف محبوبش گرفتار شده، در این اسارت بماند؟