گنجور

شمارهٔ ۱۲۷۸

گهی بزم طرب را ساختندی
گهی نرد هوس را باختندی
به خلوتگاه خاص و مجلس انس
همی جام طرب پرداختندی
کمیت و خنگ فرصت را به شادی
به میدان سعادت تاختندی
به میدان شجاعت گوی دولت
به چوگان ارادت باختندی
به مردی روز جنگ از فرق جمشید
کلاه خسروی انداختندی
به گاه بار دادن عالمی را
بزرگ از خردشان نشناختندی
کو آن گردنگشان ای بخت وارون
که گردون بر فلک افراختندی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گهی بزم طرب را ساختندی
گهی نرد هوس را باختندی
هوش مصنوعی: زمانی در جشن و شادی غوطه‌ور بودند و زمانی دیگر در بازی‌های عشق و هوس شکست می‌خوردند.
به خلوتگاه خاص و مجلس انس
همی جام طرب پرداختندی
هوش مصنوعی: در مکانی آرام و خصوصی، جمعی به شادی و دلنشینی مشغول بودند و از خوشی و موسیقی لذت می‌بردند.
کمیت و خنگ فرصت را به شادی
به میدان سعادت تاختندی
هوش مصنوعی: افرادی نادان و ساده‌لوح، شاد و خوشحالی به میدان موفقیت و خوشبختی آمدند و فرصت‌ها را از دست ندادند.
به میدان شجاعت گوی دولت
به چوگان ارادت باختندی
هوش مصنوعی: در میدان شجاعت، افراد با اراده و دل‌باخته، بر سر دولت و موفقیت خود تلاش می‌کنند و برای رسیدن به آن، جانفشانی می‌کنند.
به مردی روز جنگ از فرق جمشید
کلاه خسروی انداختندی
هوش مصنوعی: در زمان نبرد، کلاهی که نشانگر مقام و بزرگی است، از سر جمشید، پادشاه بزرگ، برداشتند.
به گاه بار دادن عالمی را
بزرگ از خردشان نشناختندی
هوش مصنوعی: در زمان فراهم کردن محصول، مردم بزرگ‌تر را از خرد آنها نشناختند و به آن‌ها توجه نکردند.
کو آن گردنگشان ای بخت وارون
که گردون بر فلک افراختندی
هوش مصنوعی: کجاست آن افراد با وقار و برجسته که روزگار و سرنوشت آن‌ها را در بلندای آسمان قرار داد؟