گنجور

شمارهٔ ۱۲۷۲

به رخ چون ماه تابانی به قد چون سرو آزادی
چنین نبود بنی آدم یقینم کز پری زادی
تویی آزاد سرو ما به جوی خلد بر رسته
شدیم از جان تو را بنده نمی‌خواهیم آزادی
بده دادم نگارینا ز روز وصل خود یک شب
بترس از ناله زارم مکن زین نوع بیدادی
به جان آمد دلم دیگر ز غم خوردن به جان آمد
بگو آخر عزیز من علی رغمم چرا شادی
مرا بار غمت بر دل بسی بود ای بت مه روی
چرا داغی ز هجرانم دگر بر سینه بنهادی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به رخ چون ماه تابانی به قد چون سرو آزادی
چنین نبود بنی آدم یقینم کز پری زادی
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند ماه نورانی و قدت مانند سرو سرسبز است؛ این زیبایی را نمی‌توان در میان انسان‌ها یافت. من یقین دارم که تو از پریان زاده شده‌ای.
تویی آزاد سرو ما به جوی خلد بر رسته
شدیم از جان تو را بنده نمی‌خواهیم آزادی
هوش مصنوعی: تو مانند سرو بلندی هستی که در باغ بهشت رشد کرده‌ای و ما از جان و دل به تو وابسته‌ایم. اما ما آزادی را می‌خواهیم و به بندگی کسی چون تو راضی نیستیم.
بده دادم نگارینا ز روز وصل خود یک شب
بترس از ناله زارم مکن زین نوع بیدادی
هوش مصنوعی: عزیزم، من در روزی که با تو وصال داشتم، دل خود را به تو بخشیدم. اما اکنون از ناله‌های سخت من بترس و مرا بیشتر در این درد و رنج نگذار.
به جان آمد دلم دیگر ز غم خوردن به جان آمد
بگو آخر عزیز من علی رغمم چرا شادی
هوش مصنوعی: دل من دیگر از غم و اندوه به تنگ آمده است. به من بگو، عزیزم، چرا با وجود همه این ناراحتی‌ها، باز هم شاد هستی؟
مرا بار غمت بر دل بسی بود ای بت مه روی
چرا داغی ز هجرانم دگر بر سینه بنهادی
هوش مصنوعی: عشق تو بار سنگینی بر دل من است، ای زیبای دلربا. چرا دوباره با درد جدایی، دردی جدید بر سینه‌ام می‌افکنی؟