گنجور

شمارهٔ ۱۲۶۶

من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی
وین سعادت کو که از وصلم نوازی ساعتی
بر من مسکین نمی سوزد تو را دل تا به کی
دلبرا آخر جفا را نیز باشد غایتی
گفته بودم ترک مهر روی مه رویان کنم
باز برکردم به دل سلطان عشقش رایتی
خواستم تا دل برون آرم ز خیل او ولی
چون کنم چون کرد با او این دل من عادتی
صورت یوسف که در سرّت حکایت می کنند
نازل اندر شام زلف تست وصفش آیتی
می دمم بادی به روی تو ز اخلاص جهان
تا ز چشم بد نیاید بر جمالت آفتی
باشدم محراب ابروی تو حاجتگاه دل
تا گشایم بر دعا دست و بخواهم حاجتی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من ندارم بی رخت از زندگانی راحتی
وین سعادت کو که از وصلم نوازی ساعتی
هوش مصنوعی: بدون تو هیچ راحتی در زندگی ندارم و این خوشبختی کجاست که لحظه‌ای از وصالت نوازش شوم؟
بر من مسکین نمی سوزد تو را دل تا به کی
دلبرا آخر جفا را نیز باشد غایتی
هوش مصنوعی: دل من همچنان به خاطر تو می‌سوزد، ای محبوب. اما تا چه زمانی این درد و رنج ادامه دارد؟ آیا جفای تو هم زمانی به پایان می‌رسد؟
گفته بودم ترک مهر روی مه رویان کنم
باز برکردم به دل سلطان عشقش رایتی
هوش مصنوعی: من گفته بودم که محبت به چهره‌های زیبا را ترک کنم، اما دوباره به عشق این سلطان دلشکسته‌ام بازگشتم.
خواستم تا دل برون آرم ز خیل او ولی
چون کنم چون کرد با او این دل من عادتی
هوش مصنوعی: می‌خواستم قلبم را از عشق او جدا کنم، اما چگونه می‌توانم این کار را بکنم، در حالی که دل من به او عادت کرده است؟
صورت یوسف که در سرّت حکایت می کنند
نازل اندر شام زلف تست وصفش آیتی
هوش مصنوعی: شکل زیبای یوسف که در دل تو روایت می‌شود، در شهر شام به وضوح نشان از زلف تو دارد و توصیف او نشانه‌ای از زیبایی توست.
می دمم بادی به روی تو ز اخلاص جهان
تا ز چشم بد نیاید بر جمالت آفتی
هوش مصنوعی: من با تمام وجودم نسیمی به سمت تو می‌فرستم تا مبادا از چشم بد به زیبایی‌ات آسیبی برسد.
باشدم محراب ابروی تو حاجتگاه دل
تا گشایم بر دعا دست و بخواهم حاجتی
هوش مصنوعی: من در دل خود برای ابروی تو جایی مقدس ساخته‌ام تا وقتی که دست به دعا برمی‌دارم، حاجتم را از تو بخواهم.