شمارهٔ ۱۲۶۵
تا که مهر مهرم از درج وفا برداشتی
بی خطایی از چه رو راه خطا برداشتی
ای بت سیمین بر نامهربان سنگ دل
شرم بادت بی گناهی دل ز ما برداشتی
نارسیده از گلستان رخت بویی به ما
از چه معنی خنجر خار جفا برداشتی
ای دل آشفته ی شیدای سرگردان بگو
کز میان مهربانان خود که را برداشتی
آنکه از جان و جهانت در طلب سرگشته بود
چون تو را گشتست از او خاطر چرا برداشتی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا که مهر مهرم از درج وفا برداشتی
بی خطایی از چه رو راه خطا برداشتی
هوش مصنوعی: زمانی که محبت و دوستی من را از یاد و خاطر وفا برداشتید، دلیلی نداشتید که به راه خطا و اشتباه بروید.
ای بت سیمین بر نامهربان سنگ دل
شرم بادت بی گناهی دل ز ما برداشتی
هوش مصنوعی: ای معشوق نقرهای، بر تو باد شرم که بیرحمانه دل سنگی را به دست آوردی و بیگناهیام را از ما گرفتی.
نارسیده از گلستان رخت بویی به ما
از چه معنی خنجر خار جفا برداشتی
هوش مصنوعی: از زمانی که به گلستان نرسیدهای، چه معنایی دارد که بوی محبوبی را به ما میرسانی؟ چرا خنجر خار جفا را به دست گرفتهای؟
ای دل آشفته ی شیدای سرگردان بگو
کز میان مهربانان خود که را برداشتی
هوش مصنوعی: ای دل نگران و شیدا، بگو که از میان دوستانت، کدام یک را انتخاب کردهای و با او رفتهای؟
آنکه از جان و جهانت در طلب سرگشته بود
چون تو را گشتست از او خاطر چرا برداشتی
هوش مصنوعی: آن کسی که برای به دست آوردن تو از جان و زندگی خود دست کشیده بود، حالا که به تو رسیده، چرا از او دل بریدهای؟