گنجور

شمارهٔ ۱۲۶۴

ای دل ز شراب عشق مستی
در زلف نگار پای بستی
تا چند نظر ز دور کردن
بیزار شدم ز بت پرستی
ای جان و جهان تو خاطر ما
بسیار به خار جور خستی
دانی که چو زلف عهد یاران
بشکستی و زود باز رستی
با مدّعیان بد سرانجام
بر رغم من ای پسر نشستی
رنجور غم فراق گشتم
تا درد مرا دوا فرستی
بندیش که در جهان چه خواهد
رنجور به غیر تندرستی
فریاد و فغان که نیست ما را
با عشق رخ تو نام هستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل ز شراب عشق مستی
در زلف نگار پای بستی
هوش مصنوعی: ای دل، به خاطر عشق آن معشوق، از شراب مست شده‌ای و در زلف‌های او گرفتار شده‌ای.
تا چند نظر ز دور کردن
بیزار شدم ز بت پرستی
هوش مصنوعی: مدت‌هاست که از دوری و جدایی خسته و دلزده شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم به عادت پرستش زیبایی‌ها ادامه دهم.
ای جان و جهان تو خاطر ما
بسیار به خار جور خستی
هوش مصنوعی: ای دل و دنیای من، خاطرات تو در ذهن ما بسیار زجرآور و دردناک شده است.
دانی که چو زلف عهد یاران
بشکستی و زود باز رستی
هوش مصنوعی: می‌دانی که وقتی رابطه‌ها و دوستی‌ها را قطع کردی، خیلی زود دوباره از آن‌ها فاصله گرفتی و به زندگی قبل برگشتی؟
با مدّعیان بد سرانجام
بر رغم من ای پسر نشستی
هوش مصنوعی: ای پسر، با کسانی که به نادرستی ادعای بزرگی دارند، به رغم خواسته من نشسته‌ای.
رنجور غم فراق گشتم
تا درد مرا دوا فرستی
هوش مصنوعی: من به خاطر غم جدایی بیمار و رنجور شدم و آرزو دارم که تو دردی را که دارم درمان کنی.
بندیش که در جهان چه خواهد
رنجور به غیر تندرستی
هوش مصنوعی: به این فکر کن که در دنیا، جز سلامتی، چه چیزی می‌تواند برای کسی ارزشمند باشد.
فریاد و فغان که نیست ما را
با عشق رخ تو نام هستی
هوش مصنوعی: با درد و ناله می‌گویم که بدون عشق و روی تو، وجود ما در بی‌معنایی است.