شمارهٔ ۱۲۵۴
جانا چه کردهایم که از ما بریدهای
بر دست هجر پرده صبرم دریدهای
گر صد ستم کنی تو بدین دل که همچنان
در دل به پیش اهل نظر نور دیدهای
مقصود خاطر من مسکین رضای تست
آری چه غم تو را که به مقصد رسیدهای
ما خاک آن رهیم که بر وی نهی تو پای
گرچه تو سر ز کبر به گردون کشیدهای
در اشتیاق روی تو ای جان نازنین
دل شد رمیده از غم و تو آرمیدهای
در دوستان به چشم جفا میکنی نظر
آری مگر نصیحت دشمن شنیدهای
گر غافلی ز کار جهان جان نازنین
معذور دارمت که جهان را ندیدهای
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا چه کردهایم که از ما بریدهای
بر دست هجر پرده صبرم دریدهای
هوش مصنوعی: عزیزم، چه کار کردهایم که از ما فاصله گرفتهای؟ صبر من در برابر دوریات شکسسته است.
گر صد ستم کنی تو بدین دل که همچنان
در دل به پیش اهل نظر نور دیدهای
هوش مصنوعی: اگر تو صد بار هم به من ظلم کنی، من با همین دل همچنان به تو نگاه میکنم و در دل به تو نیکو مینگرم.
مقصود خاطر من مسکین رضای تست
آری چه غم تو را که به مقصد رسیدهای
هوش مصنوعی: نیتم در زندگی این است که رضایت تو را به دست آورم. حال چه اهمیتی دارد که تو به هدف خود رسیدهای؟
ما خاک آن رهیم که بر وی نهی تو پای
گرچه تو سر ز کبر به گردون کشیدهای
هوش مصنوعی: ما از خاک آن راه هستیم که تو پا روی آن میگذاری، هرچند که تو با تکبر سر خود را به آسمان بردهای.
در اشتیاق روی تو ای جان نازنین
دل شد رمیده از غم و تو آرمیدهای
هوش مصنوعی: در انتظار دیدار تو، ای عزیز، دل از غم پریشان شده و تو در آرامش هستی.
در دوستان به چشم جفا میکنی نظر
آری مگر نصیحت دشمن شنیدهای
هوش مصنوعی: بعضی از دوستانت را بیرحمانه قضاوت میکنی، مگر اینکه سخنان نصیحتآمیز یک دشمن را شنیده باشی.
گر غافلی ز کار جهان جان نازنین
معذور دارمت که جهان را ندیدهای
هوش مصنوعی: اگر از اتفاقات و حال و احوال جهان غافل هستی، نازنین جانم، برایت عذر میآورم؛ چون تو هنوز جهان را ندیدهای.