گنجور

شمارهٔ ۱۲۴۹

دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآی
بلا و غصّه ازین بیش بر جهان مفزای
بگیر دست ضعیفم به وصل خویش شبی
مبر چو گیسوی پرتاب خویشتن در پای
اگرچه عهد ببستی ولی یقینم بود
که هر سخن که بگویی نیاوری بر جای
بیا و یک نظر از روی مهر با ما کن
که هست روی چو خورشید تو جهان آرای
قسم به چشم چو آهوی تو که سرمستم
به بوی آن دو سر زلف شوخ غالیه سای
به روی و موی تو آنگه به طاق ابرویت
به بوس آن دو لب لعل و شهد شکرخای
گر از فراق تو جانم به لب رسید از غم
ز روی لطف ترحّم کن و شبی بازآی
که تا به دیده تحقیق بنگری در ما
که بی تو چون بگدازم به هجر جان فرسای
ز دست روز فراقت چو چنگ بخروشم
به حسرت شب وصلت ز ناله ام چون نای

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآی
بلا و غصّه ازین بیش بر جهان مفزای
هوش مصنوعی: دو چشم خود را بر سر راه تو گذاشته‌ام، پس برگرد و دیگر بر این دنیا غم و درد را افزون نکن.
بگیر دست ضعیفم به وصل خویش شبی
مبر چو گیسوی پرتاب خویشتن در پای
هوش مصنوعی: دست ناتوانم را بگیر و با خودت به وصالت ببر، اما شبی مرا رها نکن، چون گیسوانی که به زمین افتاده‌اند.
اگرچه عهد ببستی ولی یقینم بود
که هر سخن که بگویی نیاوری بر جای
هوش مصنوعی: با وجود اینکه قول داده بودی، اما من مطمئن بودم که هر چیزی که بگویی، در عمل به آن عمل نخواهی کرد.
بیا و یک نظر از روی مهر با ما کن
که هست روی چو خورشید تو جهان آرای
هوش مصنوعی: بیایید یک بار با نگاه محبت‌آمیزی به ما توجه کنید، زیرا چهره‌تان همچون خورشید، جهان را تزیین می‌کند.
قسم به چشم چو آهوی تو که سرمستم
به بوی آن دو سر زلف شوخ غالیه سای
هوش مصنوعی: به چشمان زیبا و جذاب تو قسم می‌خورم که به خاطر بوی خوش و دل‌چسب دو طرف موهای شگفت‌انگیزت، به شدت سرخوش و مدهوش هستم.
به روی و موی تو آنگه به طاق ابرویت
به بوس آن دو لب لعل و شهد شکرخای
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت چهره‌ات، و همچنین به خوشحالی و دلنشینی ابروهایت، من به بوسیدن آن دو لب سرخ و شیرین تو تمایل دارم.
گر از فراق تو جانم به لب رسید از غم
ز روی لطف ترحّم کن و شبی بازآی
هوش مصنوعی: اگر درد جدایی تو جانم را به لب رسانده، از روی محبت و رحمت، بر من نظر کن و شبی دوباره به سوی من برگرد.
که تا به دیده تحقیق بنگری در ما
که بی تو چون بگدازم به هجر جان فرسای
هوش مصنوعی: اگر با نگاهی دقیق به ما بنگری، خواهی دید که بدون تو چگونه در دوری تو، جانم به شدت رنج می‌کشد و ذره‌ذره تحلیل می‌رود.
ز دست روز فراقت چو چنگ بخروشم
به حسرت شب وصلت ز ناله ام چون نای
هوش مصنوعی: از دست روزهایی که دوری‌ات را تحمل می‌کنم، مانند چنگی به شدت می‌نوازم و در حسرت شب وصالت، ناله‌ام به گونه‌ای است که مانند نای موسیقی به گوش می‌رسد.