شمارهٔ ۱۲۴۸
فریاد ز جور این زمانه
وز دست جفای آن یگانه
خون دل من ز هجر رویت
گشتست ز دیده ام روانه
مخمور فراق بامدادان
مستست ز باده شبانه
فریاد که آتش فراقش
هر لحظه همی زند زبانه
بربود دلم ز دست باری
دلبر به دو چشم آهوانه
مسکین دل من ز خال و زلفش
سرگشته چو گوست در میانه
چون سرو سهی جویباری
تا چند کنی ز ما کرانه
تا جان به جهان بود نگارا
فریاد زنیم عاشقانه
از خون جگر که رفتم از چشم
بگرفت به روی ما نشانه
عمری تو و چیست خوشتر از عمر
فریاد که نیست جاودانه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریاد ز جور این زمانه
وز دست جفای آن یگانه
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم این زمانه ناله میزنم و از بدیهایی که آن یگانه (معشوق یا شخص محبوب) به من روا داشته است.
خون دل من ز هجر رویت
گشتست ز دیده ام روانه
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از دوری تو در قلبم ایجاد شده، مانند خون دل از چشمانم بیرون میریزد.
مخمور فراق بامدادان
مستست ز باده شبانه
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر جدایی مست و غرق در احساسات است، در بامدادان از نشئگی و تاثیر شب گذشته هنوز در حال لذت بردن است.
فریاد که آتش فراقش
هر لحظه همی زند زبانه
هوش مصنوعی: آتش جدایی او هر لحظه شعله ور میشود و فریاد میکشد.
بربود دلم ز دست باری
دلبر به دو چشم آهوانه
هوش مصنوعی: دلم را از من ربود، دلبر با نگاههای زیبا و شگفتانگیزش.
مسکین دل من ز خال و زلفش
سرگشته چو گوست در میانه
هوش مصنوعی: دل بیچارهام به خاطر زیبایی و موهای او سرگردان شده است، مثل گوسفندی که در میانهی گله迷نوا�فسانی پیدا شده باشد.
چون سرو سهی جویباری
تا چند کنی ز ما کرانه
هوش مصنوعی: مانند سرو بلند و استوار، تا چه زمان میخواهی از ما دوری کنی؟
تا جان به جهان بود نگارا
فریاد زنیم عاشقانه
هوش مصنوعی: تا وقتی که زندگی در این دنیا جاری است، معشوقهام، عاشقانه فریاد میزنیم.
از خون جگر که رفتم از چشم
بگرفت به روی ما نشانه
هوش مصنوعی: خون دل من باعث شد که چشمهایم بر ما علامتی بگذارد.
عمری تو و چیست خوشتر از عمر
فریاد که نیست جاودانه
هوش مصنوعی: زندگی انسان و فریاد او، هر دو گذرا و ناپایدارند، پس چه چیز در این عمر زیبا و دلنشینتر از این نیست که هیچ یک، دوام و ماندگاری ندارند.