شمارهٔ ۱۲۴۵
گفتم که میارید ز بازار بنفشه
تا خود بچند از لب جوبار بنفشه
گفتم [که] ز جوبار و ز بازار نشاید
آرند مگر از خط دلدار بنفشه
چون دید به گرد رخ او خط دلاویز
از شرم خطت گشت نگوسار بنفشه
از بوی سر زلف شکن بر شکن دوست
در خواب شده نرگس و بیدار بنفشه
از روی تعشّق که ببوسد کف پایت
با خاک ره از جان شده هموار بنفشه
تا بر سر او پای نهی ای بت دلخواه
بر خاک فتادست چنین خوار بنفشه
تا دسته گل دید به دست بت گلرخ
از دسته بدر رفت به یکبار بنفشه
سوسن شده آزاد وز چشمان تو نرگس
مست او به جهان گشته و هشیار بنفشه
هر چند که سر بر سر زانوی غمت هست
چون زلف مپیچان تو سر از بار بنفشه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتم که میارید ز بازار بنفشه
تا خود بچند از لب جوبار بنفشه
هوش مصنوعی: گفتم که از بازار گل بنفشه برایم بیاورید تا خودم هم از کنار جوی آب گل بنفشه بچینم.
گفتم [که] ز جوبار و ز بازار نشاید
آرند مگر از خط دلدار بنفشه
هوش مصنوعی: گفتم که از جویبار و بازار چیز خوبی به دست نمیآید، مگر اینکه از محبت و عشق معشوق به دست آید.
چون دید به گرد رخ او خط دلاویز
از شرم خطت گشت نگوسار بنفشه
هوش مصنوعی: وقتی دید که دور صورتش خطی زیبا و دلنواز وجود دارد، از شرم، خط او به رنگ بنفشه درآمد.
از بوی سر زلف شکن بر شکن دوست
در خواب شده نرگس و بیدار بنفشه
هوش مصنوعی: از عطر و بوی موی زیبای معشوق، نرگس خواب آلود و بنفشه بیدار شدهاند.
از روی تعشّق که ببوسد کف پایت
با خاک ره از جان شده هموار بنفشه
هوش مصنوعی: از روی عشق، اگر کسی پای تو را بوسه بدهد، این نشاندهندهی احترام و ارادت او است. او با تمامی وجود و جانش، راهی را که تو در آن هستی، هموار و زیبا میسازد، مانند بنفشهای که در دل خاک میروید.
تا بر سر او پای نهی ای بت دلخواه
بر خاک فتادست چنین خوار بنفشه
هوش مصنوعی: اگر بخواهی بر چهرهاش پا بگذاری، بدان که این دلفریب و زیبا در خاک به سر میبرد و چنین در حقش بیاحترامی میکنی.
تا دسته گل دید به دست بت گلرخ
از دسته بدر رفت به یکبار بنفشه
هوش مصنوعی: وقتی دسته گلی را در دست معشوق زیبایش دید، به یک باره تمام گلهای بنفشه از دلسردی و غفلت، پژمرده شدند.
سوسن شده آزاد وز چشمان تو نرگس
مست او به جهان گشته و هشیار بنفشه
هوش مصنوعی: سوسن به زیبایی و آزادگی رسیده و از چشمان تو، نرگس که در مستی غرق شده، به جهان شناخته شده و بیدار مانند بنفشه است.
هر چند که سر بر سر زانوی غمت هست
چون زلف مپیچان تو سر از بار بنفشه
هوش مصنوعی: هرچند که سرم روی زانوی غمت قرار دارد و در این حال تو موهایت را پیچاندهای، باز هم سرم را از سنگینی باری که بر دوش دارم نمیچرخانم.