شمارهٔ ۱۲۳۴
ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زده
در فراقش دست دل هر کس به پیراهن زده
گر نمیتابد مه رویش به ما تدبیر چیست؟
آتش دل شعلههای هجر در خرمن زده
گر چه طوفان فراق دوست کاری مشکل است
امّت نوح پیمبر دست بر دامن زده
نرم میگردد به آتش آهن ای دلبر مگر
آتش آن دل همانا سنگ بر آهن زده
گفتم آه آتشینم هم کند در وی اثر
لعل روحافزای جانان آتشی در من زده
موسم نوروز در بستان ز باد صبحدم
غنچه از غوغای بلبل چاک پیراهن زده
بلبل شوریده غوغا در جهان انداخته
گل به حسن خویش مغرور است باری تن زده
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زده
در فراقش دست دل هر کس به پیراهن زده
هوش مصنوعی: در آسمان ماه تابان وجود دارد و ابرها دور آن را گرفتهاند. هر شخصی که دلش برای او تنگ شده، به لباسش چنگ میزند.
گر نمیتابد مه رویش به ما تدبیر چیست؟
آتش دل شعلههای هجر در خرمن زده
هوش مصنوعی: اگر نور چهرهاش به ما نمیتابد، چه تدبیری باید بیاندیشیم؟ آتش دل، شعلههای جدایی را در آتش خرمن برافروخته است.
گر چه طوفان فراق دوست کاری مشکل است
امّت نوح پیمبر دست بر دامن زده
هوش مصنوعی: اگرچه جدایی از دوست بسیار سخت و دشوار است، اما پیروان نوح پیامبر با اعتقاد و امید به او چنگ زدهاند و به او پناه آوردهاند.
نرم میگردد به آتش آهن ای دلبر مگر
آتش آن دل همانا سنگ بر آهن زده
هوش مصنوعی: ای دلبر، آهن به آرامی در آتش نرم میشود، اما آیا آتش دل تو نمیتواند سنگ را بر آهن بشکند؟
گفتم آه آتشینم هم کند در وی اثر
لعل روحافزای جانان آتشی در من زده
هوش مصنوعی: گفتم که آتش عشق در وجود من تاثیر میگذارد، مانند لعل زیبای محبوب که روح مرا زنده کرده و آتش عشق را در درونم فروزان ساخته است.
موسم نوروز در بستان ز باد صبحدم
غنچه از غوغای بلبل چاک پیراهن زده
هوش مصنوعی: در فصل بهار، در باغ و بستان، نسیم صبحگاهی وزیده و غنچههای گل به شوق آواز بلبل، شکوفا شدهاند و لباس زیبای خود را به نمایش گذاشتهاند.
بلبل شوریده غوغا در جهان انداخته
گل به حسن خویش مغرور است باری تن زده
هوش مصنوعی: بلبل دیوانه در دنیا سر و صدایی به پا کرده و به خاطر زیبایی خود، گل را به خود میبالد و مغرور شده است.