شمارهٔ ۱۰۳۱
از دست غم عشق تو فریاد کنانم
بودم ز شب هجر تو نالان و چنانم
گر زآنکه نه آنی که بدی با من مسکین
باری من بیچاره به عشق تو همانم
دل بردی و دلداری ما نیک نکردی
بالله که مرا با تو نه این بود گمانم
تا چند کنی جور بدین خسته دل ما
از چرخ چهارم بگذشتهست فغانم
رحمی بکن آخر به من خسته کزین بیش
ای دوست جفا از تو کشیدن نتوانم
گر نیست به دل مهر منت نیست نزاعی
بازآی که بر وصل تو مشتاق ز جانم
چون سوسن آزاد به سرسبزی قدّت
در مدح و ثنای تو همه بسته زبانم
سودست مرا عشق و زیانست مرا جان
افتاد به عشق تو بسی سود و زیانم
تا ظن نبری کز تو مرا هست صبوری
من زنده به بوی غم عشقت به جهانم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دست غم عشق تو فریاد کنانم
بودم ز شب هجر تو نالان و چنانم
هوش مصنوعی: در اثر درد و غم عشق تو، با صدای بلند فریاد میزنم و در شب جدایی از تو، بیتاب و نالان هستم.
گر زآنکه نه آنی که بدی با من مسکین
باری من بیچاره به عشق تو همانم
هوش مصنوعی: اگر تو همانطور که هستی، نباشی و در حقیقت چیزی دیگری باشی، باز هم من، این بیچاره، به عشق تو همچنان همانطور که هستم باقی میمانم.
دل بردی و دلداری ما نیک نکردی
بالله که مرا با تو نه این بود گمانم
هوش مصنوعی: تو دلم را بردی و به احوال من توجهی نکردی، قسم میخورم که هرگز فکر نمیکردم که اوضاع اینگونه باشد.
تا چند کنی جور بدین خسته دل ما
از چرخ چهارم بگذشتهست فغانم
هوش مصنوعی: چقدر باید به ما بیرحمی کنی؟ دل خستهام از این اوضاع و مشکلات به تنگ آمده و دیگر تاب تحمل این شرایط را ندارم.
رحمی بکن آخر به من خسته کزین بیش
ای دوست جفا از تو کشیدن نتوانم
هوش مصنوعی: دوست خوب، لطفاً به من خسته کمی رحم کن، زیرا دیگر نمیتوانم این همه بیرحمی را از تو تحمل کنم.
گر نیست به دل مهر منت نیست نزاعی
بازآی که بر وصل تو مشتاق ز جانم
هوش مصنوعی: اگر در دل من دوستی وجود ندارد، پس دلیلی برای جدل و نزاع نیست. به سراغ من بیا، زیرا در انتظار وصالت به جانم اشتیاق دارم.
چون سوسن آزاد به سرسبزی قدّت
در مدح و ثنای تو همه بسته زبانم
هوش مصنوعی: مانند سوسن آزاد، قد و قامت زیبای تو باعث شده است که من در ستایش و تمجید از تو، زبانم بند بیفتد.
سودست مرا عشق و زیانست مرا جان
افتاد به عشق تو بسی سود و زیانم
هوش مصنوعی: عشق تو برای من سودی بزرگ به همراه دارد و جانم به خاطر آن، دچار زیان شده است. این وضعیت باعث شده تا من در عشق تو، نفع و زیان زیادی را تجربه کنم.
تا ظن نبری کز تو مرا هست صبوری
من زنده به بوی غم عشقت به جهانم
هوش مصنوعی: نگران نباش که فکر کنی من تحمل تو را دارم؛ من تنها به خاطر عطر غم عشق تو در این دنیا زندگی میکنم.

جهان ملک خاتون