شمارهٔ ۱۰۳۰
فریاد که از دست تو فریاد زنانم
فریاد که بر دوست نه این بود گمانم
با آنکه تو یاد من دلخسته نیاری
خالی نشد از ذکر تو پیوسته زبانم
گر زآنکه نه آنی تو که بودی به حقیقت
من بندهٔ بیچاره در اخلاص همانم
من بر سر آنم که کنم جان به فدایش
گر در چمنی جلوه دهد سرو چمانم
زین بیش جفا هم نتوان کرد چو کردی
خون جگر از دیدهٔ غم دیده روانم
نگذشت ز راه ستم آن یار جفاجوی
هرچند که از چرخ گذشتهست فغانم
گرچه سر برگ من دلخسته نداری
ای وصل رخت آرزوی هر دو جهانم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریاد که از دست تو فریاد زنانم
فریاد که بر دوست نه این بود گمانم
هوش مصنوعی: به کمک تو و برای رفع مشکلاتم به شدت نیاز دارم، اما هیچ گاه تصور نمیکردم که اینگونه به ناله و فریاد بیفتم.
با آنکه تو یاد من دلخسته نیاری
خالی نشد از ذکر تو پیوسته زبانم
هوش مصنوعی: با اینکه تو به یاد من نیستی و توجهی به حال من نداری، زبانم همچنان پر از نام تو و صحبت دربارهات است.
گر زآنکه نه آنی تو که بودی به حقیقت
من بندهٔ بیچاره در اخلاص همانم
هوش مصنوعی: اگر به آن چیزی که بودی نیستی، به راستی من همان بندهی بیچارهای هستم که به خاطر اخلاصی که در قلب دارم، هنوز به تو وابستهام.
من بر سر آنم که کنم جان به فدایش
گر در چمنی جلوه دهد سرو چمانم
هوش مصنوعی: من در تلاشم که برای او جانم را فدای عشقش کنم. حتی اگر در باغی بایستد و در آنجا زیباییاش را به نمایش بگذارد، من هم مانند یک سرو زیبای جوان در کنار او خواهم بود.
زین بیش جفا هم نتوان کرد چو کردی
خون جگر از دیدهٔ غم دیده روانم
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوان به من ظلم کرد، چرا که تو پیش از این قلبم را از غم به خون نشاندی و چشمانم را اشکبار کردی.
نگذشت ز راه ستم آن یار جفاجوی
هرچند که از چرخ گذشتهست فغانم
هوش مصنوعی: یار بیرحم من هرگز از مسیر ستم و ظلم خود پا پس نمیکشد، حتی اگر زمان و سرنوشت به نفع من پیش رود، من همچنان در غم و اندوه هستم.
گرچه سر برگ من دلخسته نداری
ای وصل رخت آرزوی هر دو جهانم
هوش مصنوعی: هرچند که تو در کنار من نیستی و قلبم غمگین است، اما زیبایی تو همیشه در آرزوی من است و به تو فکر میکنم.

جهان ملک خاتون